معنی نمسی - جستجوی لغت در جدول جو
نمسی
چرت
ادامه...
چرت
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر نرسی
نرسی
(پسرانه)
فرشته وحی در اوستا، نام پسر شاپور نوه اردشیر بابکان، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پادشاهان ساسانی
ادامه...
فرشته وحی در اوستا، نام پسر شاپور نوه اردشیر بابکان، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پادشاهان ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر شمسی
شمسی
(دخترانه)
شمس (عربی) + ی (فارسی) مرکب از شمس (خورشید) + یای نسبت فارسی
ادامه...
شمس (عربی) + ی (فارسی) مرکب از شمس (خورشید) + یای نسبت فارسی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر منسی
منسی
مَنسی
فراموش شده
ادامه...
فراموش شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویر منسی
منسی
مُنسی
آنچه سبب فراموشی شود
ادامه...
آنچه سبب فراموشی شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویر ناسی
ناسی
فراموش کننده، فراموش کار
ادامه...
فراموش کننده، فراموش کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویر نمدی
نمدی
از جنس نمد، چیزی که از نمد ساخته شده
ادامه...
از جنس نمد، چیزی که از نمد ساخته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویر نمکی
نمکی
بانمک، نمک دار مثلاً غذای نمکی، کنایه از ملیح، زیبا
ادامه...
بانمک، نمک دار مثلاً غذای نمکی، کنایه از ملیح، زیبا
فرهنگ فارسی عمید
تصویر نفسی
نفسی
نفسی در فارسی روانی منسوب به نفس مربوط به نفس
ادامه...
نفسی در فارسی روانی منسوب به نفس مربوط به نفس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ننسی
ننسی
ممسی
ادامه...
ممسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر نمای
نمای
نما: صواب نمازی
ادامه...
نما: صواب نمازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر نمدی
نمدی
منسوب به نمد ساخته از نمد: (کلاه نمدی)
ادامه...
منسوب به نمد ساخته از نمد: (کلاه نمدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر نمسه
نمسه
بوی بد، گندیده
ادامه...
بوی بد، گندیده
فرهنگ لغت هوشیار
نملی
نملی در فارسی مورچه یی مورچگی منسوب به نملمورچه یی. یانبض نملی. (مورچگی) آنست که نبض در غایت خردی و بصورت مورچه ضربان یابد
ادامه...
نملی در فارسی مورچه یی مورچگی منسوب به نملمورچه یی. یانبض نملی. (مورچگی) آنست که نبض در غایت خردی و بصورت مورچه ضربان یابد
فرهنگ لغت هوشیار
نمکی
منسوب به نمک: نمک زده نمکدار، با ملاحتملیح (بیشتر در مورد زنان و دختران و کودکان بکار رود)
ادامه...
منسوب به نمک: نمک زده نمکدار، با ملاحتملیح (بیشتر در مورد زنان و دختران و کودکان بکار رود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر نجسی
نجسی
در تازی نیامده ریمنکی چرکینی ریمناکی پلیدی
ادامه...
در تازی نیامده ریمنکی چرکینی ریمناکی پلیدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ناسی
ناسی
فراموش کننده، فراموشکار
ادامه...
فراموش کننده، فراموشکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر منسی
منسی
فراموش شده از یاد رفته از یاد زداینده فراموش شده
ادامه...
فراموش شده از یاد رفته از یاد زداینده فراموش شده
فرهنگ لغت هوشیار
ممسی
آلت زن (بیشتر در مقام اشاره به دختران خرد سال بکار رود هر گاه مقصود ناز دادن و بتحسین یاد کردن از آن باشد)
ادامه...
آلت زن (بیشتر در مقام اشاره به دختران خرد سال بکار رود هر گاه مقصود ناز دادن و بتحسین یاد کردن از آن باشد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر لمسی
لمسی
بسودنی بر ماسیدنی
ادامه...
بسودنی بر ماسیدنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر شمسی
شمسی
در فارسی خوری هوری
ادامه...
در فارسی خوری هوری
فرهنگ لغت هوشیار
نحسی
در تازی نیامده مرخشگی بد شگونی، بهانه گیری شومی شامتنحوست مقابل سعادت، بدادایی بهانه گیری (بیشتردرموردکودکان بکاررود)
ادامه...
در تازی نیامده مرخشگی بد شگونی، بهانه گیری شومی شامتنحوست مقابل سعادت، بدادایی بهانه گیری (بیشتردرموردکودکان بکاررود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر منسی
منسی
((مَ))
فراموش شده
ادامه...
فراموش شده
فرهنگ فارسی معین
تصویر منسی
منسی
((مُ))
آنکه یا آنچه سبب فراموشی گردد
ادامه...
آنکه یا آنچه سبب فراموشی گردد
فرهنگ فارسی معین
تصویر نجسی
نجسی
((نَ جِ))
مدفوع انسان، کنایه از مشروبات الکلی
ادامه...
مدفوع انسان، کنایه از مشروبات الکلی
فرهنگ فارسی معین
تصویر نحسی
نحسی
((نَ))
شومی، نامبارکی، خشک سالی
ادامه...
شومی، نامبارکی، خشک سالی
فرهنگ فارسی معین
تصویر شمسی
شمسی
خورشیدی
ادامه...
خورشیدی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر لمسی
لمسی
Tactual
ادامه...
Tactual
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر لمسی
لمسی
لَمسی
táctil
ادامه...
táctil
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر لمسی
لمسی
لَمسی
taktil
ادامه...
taktil
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر لمسی
لمسی
لَمسی
dotykowy
ادامه...
dotykowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر لمسی
لمسی
لَمسی
осязательный
ادامه...
осязательный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر لمسی
لمسی
لَمسی
тактильний
ادامه...
тактильний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر لمسی
لمسی
لَمسی
tactiel
ادامه...
tactiel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر لمسی
لمسی
لَمسی
táctil
ادامه...
táctil
دیکشنری فارسی به اسپانیایی