جدول جو
جدول جو

معنی نمسوی - جستجوی لغت در جدول جو

نمسوی(نَ سَ)
منسوب به نمسه. نمساوی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نمساوی
تصویر نمساوی
اتریشی، اهل کشور اتریش
فرهنگ فارسی عمید
(نَ)
منسوب به نمسا. نمسوی. رجوع به نمسه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ سَوْ وی)
آن که چیزی را هموار و برابر و راست میکند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ سَوْ وا)
هموار و برابر کرده شده و یکسان و صاف. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : ثوب مسوی، جامۀ هموار. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(نِسْ وی ی)
زنانه. (ناظم الاطباء). منسوب به نسوه است. (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
(نِ سِ)
شجاعی نسوی. به روایت نظامی عروضی از شاعران عهد سلجوقی و از ندیمان طغانشاه بن الب ارسلان است
لغت نامه دهخدا
(نُسْ وی ی)
منسوب به نسوه. (از المنجد). زنانه. نسوی
لغت نامه دهخدا
(نَ سَ)
نسائی. (از سمعانی). منسوب به نسا. اهل نسا. از مردم نسا
لغت نامه دهخدا
(نَ سَ)
محمد بن احمد بن علی بن محمد، ملقب به نورالدین. منشی مخصوص سلطان جلال الدین منکبرنی و مصنف کتاب سیرهجلال الدین است. وی در نیمۀ اول قرن هفتم می زیست. ابتدا از ملازمان ولاه محلی شهر نسا (در خراسان) بود، و به سال 621 هجری قمری از طرف والی نسا به دربار سلطان جلال الدین آمد و در ری به خدمت وی رسید و اندکی بعدبه منصب کتابت انشای سلطان نایل گشت و تا آخر عمر سلطان جلال الدین (سال 628) با وی بود. پس از مرگ مخدوم و تحمل سالی بی سروسامانی، به سال 629 در میافارقین اقامت گزید و در همانجا به تصنیف کتاب نفثهالمصدوربه زبان فارسی در شرح مصائب زندگی خویش پرداخت و درسال 639 کتابی دیگر در سرگذشت سلطان جلال الدین به زبان عربی و به نام سیره جلال الدین منکبرنی پرداخت، که اکنون از معتبرترین منابع تاریخی اواخر عهد خوارزمشاهیان و دوران استیلای تاتار به شمار است. از اواخر عمر نسوی اطلاع روشنی در دست نیست. (از تاریخ مغول تألیف اقبال ص 481). و نیز رجوع به معجم المطبوعات ستون 1855 و شدّالازار چ قزوینی حاشیۀ ص 255 و 549 شود
لغت نامه دهخدا
منسوب به نمسه نمسوی اتریشی: کستیکرمهندس نمساوی که پیش ازعزیمت بساختن این راه مامورشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نسوی
تصویر نسوی
نسوی در فارسی نسایی از مرم نسا منسوب به نساازمردم نسا
فرهنگ لغت هوشیار
چرت
فرهنگ گویش مازندرانی