النساء، نام چهارمین سوره از قرآن مجید، پس از آل عمران و پیش از مائده، مدنیه است و یکصد و هفتادوشش آیت است و چنین آغاز شود: یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده
النساء، نام چهارمین سوره از قرآن مجید، پس از آل عمران و پیش از مائده، مدنیه است و یکصد و هفتادوشش آیت است و چنین آغاز شود: یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده
دهی است از دهستان لورا و شهرستان ک بخش کرج شهرستان تهران، در 64هزارگزی شمال شرقی کرج واقع است و 684 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه، محصولش غلات و میوه و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی و کارگری است. معدن زغال سنگ در این ده وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از دهستان لورا و شهرستان ک بخش کرج شهرستان تهران، در 64هزارگزی شمال شرقی کرج واقع است و 684 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه، محصولش غلات و میوه و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی و کارگری است. معدن زغال سنگ در این ده وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
زنان. (آنندراج) (غیاث اللغات) (منتهی الارب) (ترجمان علامۀ جرجانی ص 99). جمع واژۀ امراءه است به خلاف قیاس که از مادۀ مفرد خود نیست. (غیاث اللغات از صراح) (از منتهی الارب)
زنان. (آنندراج) (غیاث اللغات) (منتهی الارب) (ترجمان علامۀ جرجانی ص 99). جَمعِ واژۀ امراءه است به خلاف قیاس که از مادۀ مفرد خود نیست. (غیاث اللغات از صراح) (از منتهی الارب)
شبانگاه، خلاف صباح. (منتهی الارب). وقت شام. (غیاث) (آنندراج). خلاف صباح، و آن را مابین ظهر تا مغرب دانسته اند، لذا گفته اند که مساء بر دو گونه است: هنگام زوال و مایل گردیدن آفتاب و هنگام غروب آن. (اقرب الموارد). شام. شب. شبانگاهان. مقابل غداه (بامداد) از نیم روز تا شب. و رجوع به مسا شود: أتیته مساء أمس، آمدم او را شبانگاه دیروز. (منتهی الارب) ، یعنی دیروز هنگام مساء. (اقرب الموارد). - مساءالخیر، شب به شما خوش. شب بخیر. عصر بخیر. - مسأکم بالخیر، شب شما خوش. شب شما بخیر. عصر شما بخیر. ، چون از کسی تطیر کنند و او را به فال بد گیرند، گویند: مسأاﷲ لا مساؤک یا لامسأک، به رفع و نصب، رفع آن به تقدیر ’لنا’ و نصب به تقدیر ’نرجو’، زیرا در نزد عرب، مساء کنایه از شر و گرفتاری وصباح کنایه از خیر و شادی بوده است. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
شبانگاه، خلاف صباح. (منتهی الارب). وقت شام. (غیاث) (آنندراج). خلاف صباح، و آن را مابین ظهر تا مغرب دانسته اند، لذا گفته اند که مساء بر دو گونه است: هنگام زوال و مایل گردیدن آفتاب و هنگام غروب آن. (اقرب الموارد). شام. شب. شبانگاهان. مقابل غداه (بامداد) از نیم روز تا شب. و رجوع به مسا شود: أتیته مساء أمس، آمدم او را شبانگاه دیروز. (منتهی الارب) ، یعنی دیروز هنگام مساء. (اقرب الموارد). - مساءالخیر، شب به شما خوش. شب بخیر. عصر بخیر. - مسأکم بالخیر، شب شما خوش. شب شما بخیر. عصر شما بخیر. ، چون از کسی تطیر کنند و او را به فال بد گیرند، گویند: مسأاﷲ لا مساؤک یا لامسأک، به رفع و نصب، رفع آن به تقدیر ’لنا’ و نصب به تقدیر ’نرجو’، زیرا در نزد عرب، مساء کنایه از شر و گرفتاری وصباح کنایه از خیر و شادی بوده است. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
مؤنث احمس. زن درشت در دین و دلاور در جنگ. (اقرب الموارد). ج، حمس. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، سنه حمساء، سال سخت و شدید. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
مؤنث احمس. زن درشت در دین و دلاور در جنگ. (اقرب الموارد). ج، حُمس. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، سنه حمساء، سال سخت و شدید. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
شبانگاه کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). در شبانگاه شدن. (ترجمان تهذیب عادل بن علی). داخل در مسا (شبانگاه) شدن بخلاف اصباح. (از اقرب الموارد).
شبانگاه کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). در شبانگاه شدن. (ترجمان تهذیب عادل بن علی). داخل در مسا (شبانگاه) شدن بخلاف اصباح. (از اقرب الموارد).
نما در فارسی افزونی، بالیدگی گوالش، فربهی، گران شدن نرخ، پر رنگ شدن افزون شدن زیادشدن، بالیدن رشد کردن، افزونی، بالش رشد بالیدگی نمو. یا نشو و نما. نشو: و نشو و نماء درمیان اعراب اتفاق افتاد. توضیح نماء (بمعنی نمو) که اغلب بضم نون خوانده میشود بفتح نون است)
نما در فارسی افزونی، بالیدگی گوالش، فربهی، گران شدن نرخ، پر رنگ شدن افزون شدن زیادشدن، بالیدن رشد کردن، افزونی، بالش رشد بالیدگی نمو. یا نشو و نما. نشو: و نشو و نماء درمیان اعراب اتفاق افتاد. توضیح نماء (بمعنی نمو) که اغلب بضم نون خوانده میشود بفتح نون است)