جدول جو
جدول جو

معنی نمایی - جستجوی لغت در جدول جو

نمایی
منظرٌ
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به عربی
نمایی
Exponential
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نمایی
exponentiel
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نمایی
wa kimaendeleo
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نمایی
esponenziale
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نمایی
exponencial
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نمایی
wykładniczy
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به لهستانی
نمایی
экспоненциальный
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به روسی
نمایی
експоненціальний
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نمایی
exponentieel
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به هلندی
نمایی
exponentiell
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به آلمانی
نمایی
प्रत्यायिक
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به هندی
نمایی
指数的
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به چینی
نمایی
সূচকীয়
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به بنگالی
نمایی
eksponensial
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نمایی
üssel
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نمایی
지수적인
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به کره ای
نمایی
غیر خطی
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به اردو
نمایی
เชิงเลข
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به تایلندی
نمایی
מעריכי
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به عبری
نمایی
exponencial
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نمایی
指数的な
تصویری از نمایی
تصویر نمایی
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نمایش
تصویر نمایش
نشان دادن، جلوه، منظره، در تئاتر بازی در تماشاخانه، تئاتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نهایی
تصویر نهایی
نهایی در فارسی فرجامین منسوب به نهایت: آخری آخرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نماری
تصویر نماری
مالیات فوق العاده (ایلخانان) نماری
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به نماز آنچه مربوط به نماز است، نمازگزار: صافات... فرشتگان... صف بسته مانندنمازیان، طاهر شسته پاک (قابل نماز خواندن با آن) : دید وقتی یکی پراگنده زنده ای زیر جامه ژنده گفت: این جامه سخت خلقانست گفت: هست آن من چنین زانست... چون نمازی و چون حلال بود آن مرا جوشن جلال بود. (حدیقه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمامی
تصویر نمامی
سپزگی چغلی پرتادی سخن چینی سخن چینی غمازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمایش
تصویر نمایش
ارائه، عرض، نشان دادن، جلوه و منظر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمایم
تصویر نمایم
جمع نمیمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمایش
تصویر نمایش
چیزی را به تماشا گذاشتن، تئاتر
فرهنگ فارسی معین
((نَ یِ))
فهرستی (از آگاهی های کتاب شناسی یا مراجع و مآخذ) که معمولاً براساس حروف الفبایی در پایان یا آغاز کتابی مرتب شده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سمایی
تصویر سمایی
((سَ))
آسمانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهایی
تصویر نهایی
کرانین، پایانی، فرجامین، انجامین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نمایش
تصویر نمایش
عرضه، بروز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نمایه
تصویر نمایه
ایندکس
فرهنگ واژه فارسی سره