جدول جو
جدول جو

معنی نمایشگاه - جستجوی لغت در جدول جو

نمایشگاه
جای نمایش دادن، جایی که کالاهای بازرگانی، اشیای صنعتی، محصولات کشاورزی و یا آثار هنری به نمایش گذارده شود
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
فرهنگ فارسی عمید
نمایشگاه
(نُ / نِ / نَیِ)
تآتر. (یادداشت مؤلف). رجوع به تماشاخانه شود، معرض. عرضه گاه. (یادداشت مؤلف). محل نمایش دادن. جای جلوه دادن، محلی که متاعهای بازرگانی، محصولات کشاورزی و مصنوعات کارخانه ها یا آثار باستانی را به معرض نمایش گذارند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
نمایشگاه
تاتر، عرضه گاه، محل نمایش دادن
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
فرهنگ لغت هوشیار
نمایشگاه
((نَ یِ))
جایی که کالاهای بازرگانی، صنعتی یا محصولات کشاورزی به نمایش گذارده شود
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
فرهنگ فارسی معین
نمایشگاه
1ـ اگر خواب ببینید در نمایشگاهی هستید، علامت آن است که کاری پرمنفعت و دوستانی مطلوب به دست خواهید آورد. ، 2ـ اگر دختری خواب ببیند در نمایشگاه است، نشانه آن است که شریک زندگی او مردی شوخ طبع و آرام خواهد بود. .
فرهنگ جامع تعبیر خواب
نمایشگاه
معرضٌ
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به عربی
نمایشگاه
Exhibition, Exposition
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نمایشگاه
exposition
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نمایشگاه
תערוכה , תערוכה
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به عبری
نمایشگاه
نمائش , نمائش
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به اردو
نمایشگاه
นิทรรศการ , การจัดนิทรรศการ
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به تایلندی
نمایشگاه
展览
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به چینی
نمایشگاه
展示会 , 展覧会
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به ژاپنی
نمایشگاه
exposição
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نمایشگاه
maonyesho
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نمایشگاه
sergi
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نمایشگاه
pameran
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نمایشگاه
প্রদর্শনী
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به بنگالی
نمایشگاه
प्रदर्शनी
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به هندی
نمایشگاه
esposizione
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نمایشگاه
Ausstellung
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به آلمانی
نمایشگاه
tentoonstelling
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به هلندی
نمایشگاه
виставка
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نمایشگاه
выставка
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به روسی
نمایشگاه
wystawa
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به لهستانی
نمایشگاه
exposición
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نمایشگاه
전시회 , 전시회
تصویری از نمایشگاه
تصویر نمایشگاه
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آسایشگاه
تصویر آسایشگاه
جای آسایش، محل استراحت و خواب، جایی که بیماران نیازمند به مراقبت دائم و طولانی مدت را نگه داری و معالجه کنند، ساناتوریوم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آرایشگاه
تصویر آرایشگاه
جای آرایش کردن خانم ها یا اصلاح سر و صورت آقایان
فرهنگ فارسی عمید
(نُ / نِ / نَ یِ گَهْ)
نمایشگاه. رجوع به نمایشگاه شود
لغت نامه دهخدا
(یِ)
عبادتگاه. جای نیایش و عبادت کردن و دعا خواندن. پرستشگاه
لغت نامه دهخدا
تصویری از ستایشگاه
تصویر ستایشگاه
جای مدح و ثنا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزمایشگاه
تصویر آزمایشگاه
محل امتحان، جای آزمایش، لابراتوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسایشگاه
تصویر آسایشگاه
محل آسایش و استراحت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرایشگاه
تصویر آرایشگاه
جای آرایش مغازه سلمانی
فرهنگ لغت هوشیار