جدول جو
جدول جو

معنی نمازشکن - جستجوی لغت در جدول جو

نمازشکن
(نُ / نِ / نَ یَ دَ / دِ)
مبطل نماز. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کشتی جنگی تندرو که کشتی های اژدرافکن دشمن را تعقیب می کند و خودش هم دارای دستگاه اژدراندازی است
فرهنگ فارسی عمید
به جاآورندۀ نماز. نمازگزار. (فرهنگ فارسی معین). نمازخوان. نمازی: مردی مرا بود از اهل صلاح و نمازکن. (تفسیر ابوالفتوح ج 4 ص 377، از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(گَ تَ / تِ)
آنچه خماری را از بین برد. شربتها و آچارها که تخفیف خمار دهد. (یادداشت بخط مؤلف) :
کاین خمارت به از خمارشکن.
سنائی.
ساقی آرد گه خمارشکن
فقع شکرین ز دانۀ نار.
خاقانی.
اما این نوبت مهمان شیرگیر بود و میزبان بر خمارشکن تدبیر آبی سرد خواست و بر سر ریخت. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
(شِ کَ)
کشتی کوچک بسیار تندرو که برای دنبال کردن اژدرافکن هاست و خود آن کشتی نیز اسبابهائی برای افکندن اژدر دارد. (لغات فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
(دُ مَ)
ناشکننده. نشکن. که نمی شکند. رجوع به نشکن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از نمازکن
تصویر نمازکن
بجا آورنده نماز نماز گزار: ... مردی مرابودازاهل صلاح و نمازکن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناوشکن
تصویر ناوشکن
کشتی جنگی تندرو که کشتیهای اژدرافکن را تعقیب می کند
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه ناز کند: کار بهار و یار به دور اوفتد که هست دایم بهار نازکش و یار ناز کن. (ملک الشعراء بهار)
فرهنگ لغت هوشیار
((ش کَ))
کشتی جنگی تندرو که کشتی های جنگی را دنبال کند و مجهز به وسایل اژدراندازی است
فرهنگ فارسی معین
غروب
فرهنگ گویش مازندرانی
عصرانه، غذای میان چاشت و شام
فرهنگ گویش مازندرانی