- نماد
- سمبول، سمبل، مظهر
معنی نماد - جستجوی لغت در جدول جو
- نماد
- هر شیء، شخص، دکور یا عملی که در عین حال که معنایی صریح دارد، از اهمیت و معنایی ضمنی نیز برخوردار است. برای مثال سورتمه ای که نام آن رزباد بود، در فیلم همشهری کین (1941- Citizen Kane) ساخته ارسن ولز. این سورتمه نمادی از کودکی و معصومیت شخصیت اصلی فیلم بود.
- نماد
- نشانه یا علامتی با معنای خاص، سمبل، در ریاضیات هر نشانه یا حرفی که برای نشان دادن کمیت، عمل یا رابطه ای به کار می رود مانند ÷ و ×
- نماد
- نمود، نماینده و ظاهر کننده
- نماد ((نَ))
- نماینده، سمبل، مظهر، نشانه، علامت
- نماد
- Symbol
- نماد
- símbolo
- نماد
- symbol
- نماد
- символ
- نماد
- символ
- نماد
- symbool
- نماد
- Symbol
- نماد
- símbolo
- نماد
- symbole
- نماد
- simbolo
- نماد
- प्रतीक
- نماد
- প্রতীক
- نماد
- simbol
- نماد
- ishara
- نماد
- סֵמֶל
- نماد
- สัญลักษณ์
- نماد
- علامت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ظاهر کردن، نشان دادن
طبیعت
موسسه، ذات
تجلی، جلوه
نماز
اشاره
جمع امد، فرجام ها سر رسید ها