جدول جو
جدول جو

معنی نقی - جستجوی لغت در جدول جو

نقی
(پسرانه)
پاکیزه، پاک، برگزیده، لقب امام دهم شیعیان
تصویری از نقی
تصویر نقی
فرهنگ نامهای ایرانی
نقی
پاک وپاکیزه، برگزیده
تصویری از نقی
تصویر نقی
فرهنگ فارسی عمید
نقی
پاک و پاکیزه
تصویری از نقی
تصویر نقی
فرهنگ لغت هوشیار
نقی
((نَ یّ))
پاک، پاکیزه، برگزیده
تصویری از نقی
تصویر نقی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نقیض
تصویر نقیض
ضد و مخالف و واژگونۀ چیزی، مخالف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقیر
تصویر نقیر
صوت، بانگ، کنده کاری در سنگ یا چوب، فرورفتگی یا شکاف روی هستۀ خرما، اصل و تبار مرد، کم
نقیر و قطمیر: کم و بیش، کنایه از همه چیز، کنایه از همراه با تفضیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقیب
تصویر نقیب
بزرگ، سرپرست، ضامن و رئیس قوم، مهتر قوم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقیع
تصویر نقیع
شرابی که از مویز درست کنند، آب سرد و گوارا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقیه
تصویر نقیه
کلمه، سخن و مونث نقی یعنی پاک و پاکیزه
فرهنگ لغت هوشیار
آب آلو آب آلبالو آب مویز، آب گوارا، شیر ناب و سرد، بانگ فریاد چاه بسیار آب، آب ایستاده، آب سرد و گوارا، آب میوه خشک که آنرا خیسانیده باشند: نقیع آلو، شیر خالص، ماست، بانگ و فریاد، شرابی که از مویز سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقیض
تصویر نقیض
مخالف، ناهمتا، وارونه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقیص
تصویر نقیص
آب گوارا، پاکیزه و خوشبوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقیش
تصویر نقیش
نگاشته، رنگارنگ، ستیزنده، جستارنده، همتا، کالای پراکنده
فرهنگ لغت هوشیار
کنده کنده کاری شده، نردبان پلکان: از تنه درخت، سست، تنگدست، آبخور ستوران، کشتی، شسن مروارید (شسن صدف)، اندک، ناودان اصل و حسب، چاهک خرد که بر پشت تخم خرما باشد، هسته خرما خسته خرما، رشته ای که در شکاف خرما باشد، ظرفی از بیخ درخت که در آن شراب نگاهدارند، ناودان، حقیر اندک: مردمان را نقیری ندهندید از حق خویش. یا نقیبت و قطمیر. اندک و بیش، امور جزیی و کلی، مقیاسی است معادل 6، 1 فتیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقیذ
تصویر نقیذ
رهانیده آزاده شده رهایی یافته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقیب
تصویر نقیب
سالار، مهتر و بزرگتر قوم، سردسته و رئیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقیع
تصویر نقیع
((نَ))
چاه بسیار آب، آب ایستاده، آب سرد و گوارا، آب میوه خشک که آن را خیسانیده باشند، شیر خالص، ماست، بانگ و فریاد، شرابی که از مویز سازند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نقیض
تصویر نقیض
((نَ))
ضد، مخالف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نقیر
تصویر نقیر
((نَ))
اصل و حسب، شیار روی هسته خرما، حقیر، اندک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نقیب
تصویر نقیب
((نَ))
پیشوا، رییس، مهتر قوم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنقی
تصویر جنقی
ترکی: سکالش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنقی
تصویر عنقی
گردنی
فرهنگ لغت هوشیار
منقا در فارسی: پاک کرده، مغز کرده چون بادام، دمکنده چون مویز، بیدانه انگور بیدانه پاک کرده شده، آنچه که مغز آنرا بیرون آورده باشند، انگوری که دانه های آنرا بیرون آورده باشند (تحفه حکیم مومن در ماده: زبیب) : (کشمش بیفکندند در مالن و منقی بر گرفتند) (چهار مقاله. 51) یا انگور منقی، نوعی انگور که حبه هایش شبیه انگور ریش بابا ولی کشیدگیش از آن بیشتر و نیز درشت تر است. باین ترتیب میتوان گفت که حبه های این انگور درشت ترین حبه ها در بین انواع انگور است و خوشه اش نیز از انگورهای دیگر طویلتر و فاصله بین حبه ها نیز بیشتر است. هسته هایش نسبه درشت است و در اطراف بروجرد و اصفهان فراوان میباشد. یا مویز منقی. مویزی که دانه اش را بیرون آورده و پاک کرده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منقی
تصویر منقی
((مُ نَ قّا))
پاک کرده شده، آن چه که مغز آن را بیرون آورده باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نقی الدین
تصویر نقی الدین
(پسرانه)
برگزیده در دین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نقیصه
تصویر نقیصه
کاستی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نقیصه
تصویر نقیصه
خوی و عادت زشت، خصلت بد، عیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقیبت
تصویر نقیبت
خردمندی، توانایی در ادارۀ امور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقیضه
تصویر نقیضه
نوشته ای که به قصد مقابله یا رد نوشته ای دیگر به وجود بیاید، آنچه مخالف و مناقض چیز دیگر باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقیر و قطمیر
تصویر نقیر و قطمیر
کم و بیش، کم و زیاد، اندک و بسیار، کم بیش، کمابیش
کنایه از همه چیز، کنایه از همراه با تفضیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقیعیات
تصویر نقیعیات
نم رویان
فرهنگ لغت هوشیار
نقیضه در فارسی مونث نقیض نیگری ناپذیری، پادگویی، پاسخسرایی، راه کوهستان باژگونه جواب گفتن شعر کسی را، مهاجات هجو گویی، مونث نقیض، جمع نقایض (نقائض)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقیصه
تصویر نقیصه
عیب، کمبود، بهتان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقیر و قطمیر
تصویر نقیر و قطمیر
اندک بیش اندکی و بیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقیذه
تصویر نقیذه
رهایی یافته آزاد شده، زره، زن شوهردار
فرهنگ لغت هوشیار