جدول جو
جدول جو

معنی نقایص - جستجوی لغت در جدول جو

نقایص
نقیصه ها، خوی ها و عادات زشت، خصلتهای بد، عیب ها، جمع واژۀ نقیصه
تصویری از نقایص
تصویر نقایص
فرهنگ فارسی عمید
نقایص(نَ یِ)
نقائص. جمع واژۀ نقیصه. رجوع به نقیصه و نقائص شود:
کجا ز عیب ملوک زمانه یاد کنند
بری بود ز نقایص چو خالق سبحان.
فرخی
لغت نامه دهخدا
نقایص
جمع نقیصه. توضیح} تکمیل نقایص {صحیح نیست و بجای آن باید گفت: (رفع نقایص {صحیح است
تصویری از نقایص
تصویر نقایص
فرهنگ لغت هوشیار
نقایص((نَ یِ))
جمع نقیصه، کاستی ها، عیب ها
تصویری از نقایص
تصویر نقایص
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ ءِ)
جمع واژۀ نقیصه. رجوع به نقیصه و نیز رجوع به نقایص شود
لغت نامه دهخدا
(صَ)
پاکیزه گردیدن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). نقاوه. نقاء. نقائه. (منتهی الارب). رجوع به نقاء و نیز رجوع به نقایه شود، نقایهالطعام، ردی و هیچکاره از گندم و آنچه دور کنند از گندم آن را. (منتهی الارب). نقاه. (اقرب الموارد). نقایه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به نقاه شود
لغت نامه دهخدا
(نَیِ)
نقائع. جمع واژۀ نقیعه. رجوع به نقیعه شود
لغت نامه دهخدا
(نَ یِ)
نقائض. جمع واژۀ نقیضه. رجوع به نقیضه و نقائض شود
لغت نامه دهخدا
(نَ یَ)
پاکیزگی. (ناظم الاطباء). نقایه. رجوع به نقایه شود
لغت نامه دهخدا
(نُ)
جمع واژۀ نقایه. رجوع به نقایه شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
آب شیرین و خوش. (منتهی الارب) (آنندراج). آب شیرین و گوارا. (ناظم الاطباء). آب عذب. (از اقرب الموارد) ، هرچیزی پاکیزه که بوی خوش داشته باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، ناقص و ناتمام، معیوب. شخص نقیص، شخص عیب دار، مجرم. گناهکار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نقایص در فارسی، جمع نقیصه، سخن چینی ها آک ها کمبود ها خوی های زشت جمع نقیصه. توضیح، (تکمیل نقایص)،صحیح نیست و بجای آن باید گفت: (رفع نقایص)،صحیح است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقیص
تصویر نقیص
آب گوارا، پاکیزه و خوشبوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقایه
تصویر نقایه
((نُ یَ))
پاکیزه شدن، برگزیده شدن
فرهنگ فارسی معین