فرو رفتن در چیزی، کنایه از تاثیر گذاشتن بر کسی، کنایه از راه یافتن پنهانی در گروهی یا جایی به منظور هدفی، کنایه از ورود به مکانی به وسیلۀ غلبه، پیش روی
فرو رفتن در چیزی، کنایه از تاثیر گذاشتن بر کسی، کنایه از راه یافتن پنهانی در گروهی یا جایی به منظور هدفی، کنایه از ورود به مکانی به وسیلۀ غلبه، پیش روی
حیوانی که شغور و راسو نیز گویند. (ناظم الاطباء) ، شتر کشتن به مهمانی از سفرآینده. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). نحر کردن نقیعه (شتر که در مهمانی کشند). (از اقرب الموارد). اشترکشتن از بهر مهمانی سفر. (تاج المصادر بیهقی)، سیراب گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). سیراب کردن. (تاج المصادر بیهقی). ارواء. (از اقرب الموارد)، تر نهادن میوه ودارو و جز آن را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). درآغشتن. (تاج المصادر بیهقی). تر نهادن. خیساندن. خیس کردن. آغوندن. (یادداشت مؤلف) : و الشربه منه (من جاوشیر) مثقال بعد انقاعه فی المطبوخ. (ابن البیطار از یادداشت مؤلف)، درپی بانگ و فریاد رفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) .در پی آواز کسی رفتن. (آنندراج)، ایستادن آب در جایی و زرد و متغیر گردیدن آن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زرد و متغیر گردیدن آب بسبب ایستادن آن بجایی. (از آنندراج)، به انگشت زدن بینی کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)، دفن کردن مرده را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)، آراستن و نگارین کردن سرای را یا باشگونه گردانیدن آن را یعنی اعلای آن را به اسفل آوردن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد)، ربودن دوشیزگی دختر را. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). دوشیزگی بردن دختر را. (یادداشت مؤلف)
حیوانی که شغور و راسو نیز گویند. (ناظم الاطباء) ، شتر کشتن به مهمانی از سفرآینده. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). نحر کردن نقیعه (شتر که در مهمانی کشند). (از اقرب الموارد). اشترکشتن از بهر مهمانی سفر. (تاج المصادر بیهقی)، سیراب گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). سیراب کردن. (تاج المصادر بیهقی). ارواء. (از اقرب الموارد)، تر نهادن میوه ودارو و جز آن را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). درآغشتن. (تاج المصادر بیهقی). تر نهادن. خیساندن. خیس کردن. آغوندن. (یادداشت مؤلف) : و الشربه منه (من جاوشیر) مثقال بعد انقاعه فی المطبوخ. (ابن البیطار از یادداشت مؤلف)، درپی بانگ و فریاد رفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) .در پی آواز کسی رفتن. (آنندراج)، ایستادن آب در جایی و زرد و متغیر گردیدن آن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زرد و متغیر گردیدن آب بسبب ایستادن آن بجایی. (از آنندراج)، به انگشت زدن بینی کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)، دفن کردن مرده را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)، آراستن و نگارین کردن سرای را یا باشگونه گردانیدن آن را یعنی اعلای آن را به اسفل آوردن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد)، ربودن دوشیزگی دختر را. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). دوشیزگی بردن دختر را. (یادداشت مؤلف)
رواکی روانی ژرانی، در آیش خلیدن خلش گهی از بهر او خوابش رمیده گهی خارش به دست اندر خلیده (گرگانی ویس و رامین)، هنایش کار سازی فرو رفتن تیر در هدف، اثر کردن تاثیرکردن، یانفوذکلمه. تاثیر کلام: نفوذ کلمه... بحدیست که در همان اولین مرحله آشنایی طرف را مسحور خود میکند، جاری شدن حکم و فرمان
رواکی روانی ژرانی، در آیش خلیدن خلش گهی از بهر او خوابش رمیده گهی خارش به دست اندر خلیده (گرگانی ویس و رامین)، هنایش کار سازی فرو رفتن تیر در هدف، اثر کردن تاثیرکردن، یانفوذکلمه. تاثیر کلام: نفوذ کلمه... بحدیست که در همان اولین مرحله آشنایی طرف را مسحور خود میکند، جاری شدن حکم و فرمان