ذکری را گویند که در وقت جنبانیدن گهواره، زنان بگویند تا اطفال به خواب روند، (جهانگیری) (انجمن آرا) (از فرهنگ رشیدی) (از برهان قاطع)، و با لفظ ’زدن’ مستعمل است، (آنندراج)، الفاظ بانغمه که زنان وقت خواباندن برگویند و لفظ تکلمیش لالائی است، (فرهنگ نظام)، - نانو زدن، لالائی گفتن، نانو خواندن: تا خواب رودخصم تو در بستر جاوید در مهد سقر میزندش هاویه نانو، آذری (از جهانگیری)، آن نبینی که طفل از بانو گیرد آرام چون زند نانو، آذری (از جهانگیری)، ، ننو، ننی، قسمی از جای خواب بچه است که با ریسمان و پارچه و چوب در دو طرف پارچه ساخته می شود، (فرهنگ نظام)، نوعی از گهواره، (ناظم الاطباء)، رجوع به ننو شود، مخفف نانوا، (جهانگیری) (انجمن آرا) (آنندراج) (فرهنگ رشیدی)، نان پز، (از برهان قاطع)
ذکری را گویند که در وقت جنبانیدن گهواره، زنان بگویند تا اطفال به خواب روند، (جهانگیری) (انجمن آرا) (از فرهنگ رشیدی) (از برهان قاطع)، و با لفظ ’زدن’ مستعمل است، (آنندراج)، الفاظ بانغمه که زنان وقت خواباندن برگویند و لفظ تکلمیش لالائی است، (فرهنگ نظام)، - نانو زدن، لالائی گفتن، نانو خواندن: تا خواب رودخصم تو در بستر جاوید در مهد سقر میزندش هاویه نانو، آذری (از جهانگیری)، آن نبینی که طفل از بانو گیرد آرام چون زند نانو، آذری (از جهانگیری)، ، ننو، ننی، قسمی از جای خواب بچه است که با ریسمان و پارچه و چوب در دو طرف پارچه ساخته می شود، (فرهنگ نظام)، نوعی از گهواره، (ناظم الاطباء)، رجوع به ننو شود، مخفف نانوا، (جهانگیری) (انجمن آرا) (آنندراج) (فرهنگ رشیدی)، نان پز، (از برهان قاطع)
هوا. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (متن اللغه). هوا و گفته اند هوای میان دو چیز. (از اقرب الموارد). هوای میان دو کوه. (منتهی الارب) (آنندراج). فضای آزاد میان دو کوه. (ناظم الاطباء). مهواه بین دو کوه. (اقرب الموارد از اصمعی) (متن اللغه). میان دو کوه. (مهذب الاسماء). گشادگی میان دو کوه. (یادداشت مؤلف) ، کرانۀ کوه شبیه دیوار مبنی هموار. (منتهی الارب) (آنندراج). کرانۀ کوه که گویا دیواری است برابر و هموار. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، روی کوه بلند رفته از آن و فرودآمده. (منتهی الارب) (آنندراج). آنچه از روی کوه که بالا رفته و فرود آمده باشد. (ناظم الاطباء) ، از سر دیوار تا پائین و بن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، از لب چاه تا تک آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، میان آسمان و زمین. (منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). فضای میان آسمان و زمین. (ناظم الاطباء). مابین سماء و ارض. (متن اللغه) ، دشت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بیابان. (ناظم الاطباء). مفازه. (اقرب الموارد) (متن اللغه). ج، نفانف
هوا. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (متن اللغه). هوا و گفته اند هوای میان دو چیز. (از اقرب الموارد). هوای میان دو کوه. (منتهی الارب) (آنندراج). فضای آزاد میان دو کوه. (ناظم الاطباء). مهواه بین دو کوه. (اقرب الموارد از اصمعی) (متن اللغه). میان دو کوه. (مهذب الاسماء). گشادگی میان دو کوه. (یادداشت مؤلف) ، کرانۀ کوه شبیه دیوار مبنی هموار. (منتهی الارب) (آنندراج). کرانۀ کوه که گویا دیواری است برابر و هموار. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، روی کوه بلند رفته از آن و فرودآمده. (منتهی الارب) (آنندراج). آنچه از روی کوه که بالا رفته و فرود آمده باشد. (ناظم الاطباء) ، از سر دیوار تا پائین و بن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، از لب چاه تا تک آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، میان آسمان و زمین. (منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). فضای میان آسمان و زمین. (ناظم الاطباء). مابین سماء و ارض. (متن اللغه) ، دشت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بیابان. (ناظم الاطباء). مفازه. (اقرب الموارد) (متن اللغه). ج، نفانف
نوبه نو. از نو. مکرر. (ناظم الاطباء). تازه به تازه. پیاپی. مدام. متوالیاً. از پی هم: در باغهای پست شده هم بدین امید نونو همی بنفشه نشانند و نسترن. فرخی. آچار سخن چیست معانی و عبارت نونو سخن آری چو فراز آمدت آچار. ناصرخسرو. وین که بگرداند هزمان همی بلبل نونو بشگفتی نواش. ناصرخسرو. کشم هر لحظه جوری نونو از تو به یک جو بر تو ای من جوجو از تو. نظامی. بر دجله گری نونو وز دیده زکاتش ده گر چه لب دریا هست از دجله زکات استان. خاقانی. خستگی های سینه را نونو خاک پر کن که جای مرهم نیست. خاقانی. نونو غم آن راحت جان من دارم جوجو جانی در این جهان من دارم. خاقانی. عمر همچون جوی نونو میرسد مستمری می نماید در جسد. مولوی
نوبه نو. از نو. مکرر. (ناظم الاطباء). تازه به تازه. پیاپی. مدام. متوالیاً. از پی هم: در باغهای پست شده هم بدین امید نونو همی بنفشه نشانند و نسترن. فرخی. آچار سخن چیست معانی و عبارت نونو سخن آری چو فراز آمدت آچار. ناصرخسرو. وین که بگرداند هزمان همی بلبل نونو بشگفتی نواش. ناصرخسرو. کشم هر لحظه جوری نونو از تو به یک جو بر تو ای من جوجو از تو. نظامی. بر دجله گری نونو وز دیده زکاتش ده گر چه لب دریا هست از دجله زکات استان. خاقانی. خستگی های سینه را نونو خاک پر کن که جای مرهم نیست. خاقانی. نونو غم آن راحت جان من دارم جوجو جانی در این جهان من دارم. خاقانی. عمر همچون جوی نونو میرسد مستمری می نماید در جسد. مولوی