جدول جو
جدول جو

معنی نفائج - جستجوی لغت در جدول جو

نفائج(نَ ءِ)
جمع واژۀ نفیجه، بمعنی کمان. (آنندراج). رجوع به نفیجه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ ءِ)
جمع واژۀ نتیجه. رجوع به نتیجه شود، هم سن. هم سال. گویند: غنم فلان نتائج، فی سن واحده (اقرب الموارد) ، گوسپندان او هم سنّند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ ءِ)
جمع واژۀ نسیجه. رجوع به نسیجه شود
لغت نامه دهخدا
(نَ ءِ)
شتران زمین طی کننده. (منتهی الارب) (از متن اللغه) ، شتران لاغر. (منتهی الارب) (المنجد) (از اقرب الموارد). و گفته اند شترانی که زمین درمی نوردند. (از اقرب الموارد) ، کسانی که سنگ اندازی نمایند خواه در پس آنها چیزی مکروه باشد خواه دشمن. (منتهی الارب) ، جمع واژۀ نفیضه، بمعنی گروهی که به جهت تجسس دشمن و خوف فرستند هر جانبی. (آنندراج) (از المنجد). رجوع به نفیضه شود
لغت نامه دهخدا
(نَ ءِ)
ج نفیسه. رجوع به نفیسه و نیز رجوع به نفایس شود
لغت نامه دهخدا
(نَ ءِ)
بوهای خوش. (غیاث اللغات) (آنندراج). جمع واژۀ نفیحه. رجوع به نفیحه شود
لغت نامه دهخدا
(نَفْ فا)
متکبر، نازنده به آنچه که ندارد. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نتائج
تصویر نتائج
جمع نتیجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نسائج
تصویر نسائج
نسایج در فارسی، جمع نسیجه، : بافته ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفائس
تصویر نفائس
جمع نفیسه، چیزهای گرانبها
فرهنگ لغت هوشیار