نغزگفتار. شیرین سخن. شیرین گفتار: به شهنامه فردوسی نغزگوی که از پیش گویندگان برد گوی. اسدی. نغزگویان که گفتنی گفتند مانده گشتند و عاقبت خفتند. نظامی. دگر نغزگوئی زبان برگشاد که تا چند کیخسرو و کیقباد. نظامی. چو یابی پرستنده ای نغزگوی از او بیش ازین مهربانی مجوی. نظامی
نغزگفتار. شیرین سخن. شیرین گفتار: به شهنامه فردوسی نغزگوی که از پیش گویندگان برد گوی. اسدی. نغزگویان که گفتنی گفتند مانده گشتند و عاقبت خفتند. نظامی. دگر نغزگوئی زبان برگشاد که تا چند کیخسرو و کیقباد. نظامی. چو یابی پرستنده ای نغزگوی از او بیش ازین مهربانی مجوی. نظامی
سخن گفته بازگفتن، (آنندراج)، تکرار سخن کردن: سخن ار بدوست باشد، ببرم برون ز دنیا دل پر هزار حسرت به امید بازگویی، نظیری نیشابوری (از آنندراج)، خاموش، فرونشسته، منطفی: شمع فلک با هزار مشعل انجم پیش وجودت چراغ بازنشسته است، سعدی (طیبات)
سخن گفته بازگفتن، (آنندراج)، تکرار سخن کردن: سخن ار بدوست باشد، ببرم برون ز دنیا دل پر هزار حسرت به امید بازگویی، نظیری نیشابوری (از آنندراج)، خاموش، فرونشسته، منطفی: شمع فلک با هزار مشعل انجم پیش وجودت چراغ بازنشسته است، سعدی (طیبات)