جدول جو
جدول جو

معنی نظامشاه - جستجوی لغت در جدول جو

نظامشاه
(نِ)
احمدمؤسس سلسلۀ نظامشاهیۀ احمدآباد هندوستان است، وی به فارسی شعر می گفته و تخلصش سپهری است. او راست:
خطّت سیاهیئی که بدنبال آتش است
خالت خلیل و چهره گلستان آتش است
پیش رخ تو دیده سپهری بهم نزد
آتش پرست بین که چه حیران آتش است.
(مجمعالفصحا چ مصفا، ج 1 ص 59).
و نیز رجوع به نظامشاهیان شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نِ)
به صیغۀ تثنیه، دو خط سپید رشته وار که از دم تا گوش ماهی و سوسمار امتداد دارد. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). و نیز رجوع به نظام شود
لغت نامه دهخدا
نهمین از نظامشاهیان در احمدنگر. در 1004 ه. ق
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ نِ)
هشتمین شاه از سلسلۀ نظامشاهیان احمدنگر هندوستان. جلوس در 1003 ه. ق. و چهار ماه بعد از آن در محاربه ای که میان او و عادلشاه ثانی درگرفت کشته شد
لغت نامه دهخدا
ششمین از نظامشاهیان (در احمدنگر) که از 997 تا 999 هجری قمری حکومت داشت. (طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 290)
لغت نامه دهخدا
(نِ هَِ بَ مَ)
از سلاطین بهمنی دکن است و از 865 تا 867 هجری قمری حکمرانی کرد. (از طبقات سلاطین اسلام ص 288) (قاموس الاعلام ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
نام سلسله ای از حکمرانان احمدنگر است مؤسس این سلسله احمد نظام شاه است که به سال 896 دعوی استقلال کرد و به سال 900 شهر احمدنگر را پایتخت خویش قرار داد و پس از او ده تن از این سلسله حکومت کردند. تاریخ شروع حکمرانی افراد این سلسله بدین شرح است:
احمد بن نظام شاه اول 896،
برهان 914،
حسین 961،
مرتضی 937،
میران حسین 973،
اسماعیل 988،
برهان ثانی 999،
ابراهیم 1003،
احمدثانی 1003،
بهادر 1004،
مرتضی ثانی 1007، تا 1016.
(از طبقات سلاطین اسلام ص 290) (قاموس الاعلام ج 6)
لغت نامه دهخدا
از روستاهای طبرستان است. فاصله آن تا ساری بیست فرسخ است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(نَ ظَ کَ)
نام یکی از ایستگاههای راه آهن تهران - اهواز ضمیمۀ بخش مرکزی شهرستان اهواز است، این ایستگاه در 20هزارگزی شمال اهواز واقع است و ساکنین آن کارمندان راه آهن هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ص 355)
لغت نامه دهخدا
(نِ می یَ / یِ)
نام مدارسی است که به امر خواجه نظام الملک وزیر دانشمند و مقتدر دولت سلجوقیان، در قرن پنجم هجری قمری، در ولایات مهم قلمرو سلجوقی تأسیس شد، و ظاهراً نظامیه ها نخستین مدارسی بوده است که برای طلاب و دانشجویان آنها راتبه و شهریۀ معین و مداومی مقرر شده است. این مدارس به صورت آموزشگاههای مرتب شبانه روزی مخصوص شافعی مذهبان اداره می شده و وسایل آسایش طلاب آنها از هر حیث فراهم بوده است. معروفترین نظامیه ها عبارت است از:
1- نظامیۀ نیشابور، این مدرسه در اواخر نیمۀ اول قرن پنجم هجری قمری به امر خواجه نظام الملک برای امام الحرمین ابوالمعالی عبدالملک بن عبداﷲ جوینی متوفی به سال 487 هجری قمری بنا شد و ابوالمعالی سی سال در آنجا به تدریس و خطابه و ذکر می پرداخت و روزانه سیصد مرد در آنجا به دانش آموزی جمع می شدند، از طلاب و دانش آموزان نامدار این مدرسه اند: امام محمد غزالی و اوحدالدین انوری ابیوردی.
2- نظامیۀ بغداد، بنای این مدرسه در سال 459 هجری قمری پایان گرفت، نظام الملک برای ساختمان این مدرسه 200000 دینار از مال خود خرج کرد و موقوفات متعدد و پردرآمدی بدان تخصیص داد، در نظامیۀ بغداد حجره هائی به سکونت طلاب اختصاص داشت و کتاب خانه معتبر آن از کتابهای ارجمند انباشته بود. در این دارالعلم بزرگ شش هزار تن دانشجو به تحصیل فقه و تفسیر و حدیث و نحو و لغت و ادبیات و فلسفه، اشتغال داشتند و به روایت ابن جبیر اندلسی که در سال 580 هجری قمری بغداد را سیاحت کرده است: ’بغداد را نزدیک سی مدرسه است و بزرگترین و مشهورترین آنها نظامیه است’ در آغاز تأسیس نظامیۀ بغداد از امام شیخ ابواسحاق شیرازی دعوت شد تادر آنجا به تدریس پردازد و تا فرارسیدن وی امام ابونصر بغدادی، معروف به ابن صباغ بیست روزی بدین مهم پرداخت، امام غزالی نیز از مدرسان این دارالعلم بود. تولیت نظامیۀ بغداد بعد از خواجه نظام الملک با فرزندان وی بود و این دانشگاه بزرگ مذهب شافعی تا قریب دوقرن بعد از ایجاد در اوج عظمت و اشتهار بود و از آن پس نیز با اینکه مدرسه مستنصریه از شهرت و اعتبار آن کاسته بود، مدتها دایر بود.
3- نظامیۀ بلخ، از اساتید معروف آن آدم بن اسدالهروی است و از شاگردان بنام آنجا رشید وطواط است.
4- نظامیۀ بصره، به روایت مؤلف تجارب السلف این مدرسه که از نظامیۀ بغداد نیکوتر و بزرگتر بوده است، در اواخر ایام المعتصم باﷲ خراب شد و از مصالح ساختمانی آن در شهر بصره مدرسه دیگری به همین نام ساختند.
5- نظامیۀ اصفهان، که خواجه ده هزار دینار از ضیاع و مستغلات خویش بر آن وقف کرده بود و آن را به نام صدرالدین خجندی مدرسه صدریه هم نامیده اند.
گذشته از اینها نظامیه هائی در مرو و موصل و هرات نیز به همت و امر خواجه تأسیس شده بوده است. (از تاریخ ادبیات در ایران دکتر صفا ج 2 صص 234- 241). برای تحقیق بیشتر رجوع به مجلۀ مهر سال 2 شمارۀ 2 ص 117 مقالۀ مرحوم سعید نفیسی زیر عنوان نظامیه و مقدمۀ جلال همائی بر غزالی نامه و وفیات الاعیان ج 1 ص 222 و 407 و طبقات الشافعیه ج 3 ص 137 و 252 به بعد و تجارب السلف ص 269 و تاریخ تمدن اسلامی ج 3 ص 97 و دایره المعارف اسلامی ج 3 ص 404 و رحلۀ ابن جبیر چ مصر ص 197 و حوادث الجامعه ص 124 شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان میرده است که در بخش مرکزی شهرستان سقز واقع است و 200 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
نام پادشاهی مغولی در دهلی (607- 608 هجری قمری)
لغت نامه دهخدا
ابن نظامشاه. اولین از نظامشاهیان در احمدنگر (896 تا 914 ه. ق.)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نظامنامه
تصویر نظامنامه
آیین نامه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع نظام، نهش ها روش ها سامان ها آیین ها جمع نظام. نظم ها ترتیبات، مقررات
فرهنگ لغت هوشیار
نظامیه در فارسی مونث نظامی سپاهیگری، وابسته به خواجه نظام الملک نام آموزشگاه های او پیروان ابراهیم بن سیار نظام از خرد گرایان (معتزله) که نیکی را از سرنوشت و بدی را از خواست آدمی می دانست مونث نظامی: ... (امیر نظام) بار دیگر بسمت سرهنگی فوج گروس داخل خدمت نظامیه شد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نظامنامه
تصویر نظامنامه
((نِ. مِ))
آیین نامه
فرهنگ فارسی معین