جدول جو
جدول جو

معنی نطنز - جستجوی لغت در جدول جو

نطنز
(نَ طَ)
قصبۀ مرکزی بخش نطنز از شهرستان کاشان است و در 326 هزارگزی تهران و 74 هزارگزی جنوب شرقی کاشان و 71 هزارگزی مغرب اردستان واقع است، مشخصات جغرافیائی آن عبارت است از طول 51 درجه و 54 دقیقه و 30 ثانیه، عرض 33 درجه و 31 دقیقه و 30 ثانیه، ارتفاع 1372 گز. این قصبه و مزارع مربوط بدان در درۀ شرقی کوه کرکس واقع است و هوایش سردسیر است. آب قصبه از 25 رشته قنات تأمین می گردد. محصول عمده آن غلات و حبوبات و انواع میوه ها و محصولات صیفی است و خربزه و هندوانۀ آن شهرتی دارد. جمعیت قصبه 4000 تن است. شغل عمده اهالی زراعت است و چینی سازی و قالی بافی. ابنیۀ قدیمی قصبه بدین شرح است: 1- بنای آتشکدۀ کوشک که از سنگ و ساروج ساخته شده و از بناهای عهد ساسانی است. 2- محراب مسجد کوچۀ میر که در عهد سلجوقیان ساخته اند. 3- مسجد جمعه که به سال 704 هجری قمری بنا شده است. 4- مقبرۀ شیخ عبدالصمد که در مسجد جامع واقع است و تاریخ بنای آن 707 است. 5- کاروانسرای شاه عباسی. 6- مقبرۀ عون بن علی از آثار عهد صفوی. 7- مقبرۀ بی بی رقیه. 8- گنبد باز مربوط به دورۀ صفویه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
نطنز
نادرست گویی و نادرست نویسی نتنز نه یا نی شهر و تنز غنچه و جوانه نتنز شهر غنچه (بیژن رفیعی سرشکی ماهنامه فروهر شماره 5 و 6 سال 27 امرداد و شهریور 71)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طنز
تصویر طنز
شیوۀ ادبی که در آن عیوب فردی و اجتماعی به منظور اصلاح این عیوب به صورت خنده آوری نمایش داده می شوند، طعنه، سرزنش
طنز زدن: طعنه زدن، مسخره کردن
فرهنگ فارسی عمید
(نَ طَ)
حسین بن ابراهیم مکنی به ابوعبدالله و ملقب و معروف به بدیع الزمان نطنزی، از شاعران و ادیبان و لغویون برجستۀ قرن ششم است. رجوع به بدیع الزمان نطنزی و نیز رجوع به مقدمۀ کتاب المرقاه چ بنیاد فرهنگ ایران و کشف الظنون بند 754 و فهرست کتاب خانه مدرسه سپه سالار، ج 2 ص 176 و تاریخ ادبیات در ایران دکتر صفا ج 2 ص 318 شود
لغت نامه دهخدا
(نِ)
شهر کوچکی است از اعمال اصفهان، در بیست فرسخی اصفهان واقع است و بدان منسوبند: حسین بن ابراهیم ملقب به ذواللسانین و ابوالفتح محمد بن علی متوفی 497 هجری قمری که هر دو از ادیبانند. (از معجم البلدان). رجوع به نطنز شود
لغت نامه دهخدا
(نَ نَ / نُ نُ)
دراز کشیده بالا. نطناط. (متن اللغه) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(نَ طَ زَ)
نام یکی از بخش های شهرستان کاشان است، این بخش در قسمت جنوب غربی شهرستان کاشان واقع است و هوای آن به نسبت پست و بلندی زمین متغیر است، قسمت غربی و جنوبی بخش کوهستانی و سردسیر است و قسمت شرقی و شمالی آن دشت شنزار است و هوائی معتدل دارد. آب قراء بخش از زهاب رودخانه های کوهستانی و قنوات تأمین می گردد، محصول عمده این بخش غلات و اقسام میوه هاست. بخش نطنز از پنج دهستان تشکیل شده است: دهستان مرکزی، طرق رود، چیمه رود، برزرود و بادرود. در این بخش جمعاً 49 قریه و آبادی واقع است و جمعیت بخش در حدود 44000 نفر است کوه مرتفع کرکس در این بخش واقع است و بسیاری از قنوات بخش از آن کوه سرچشمه می گیرند. دهستان مرکزی بخش نطنز از 16 آبادی تشکیل شده است وجمعیت آن در حدود 12000 نفر و قراء مهم آن عبارت است از قصبۀ نطنز، سرشک، طامه، افرشته، اوره و شوشاد و خفر و مزیدآباد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(طَ زَ)
شارع طنز، ببغداد است بنهر طابق. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نطنزی
تصویر نطنزی
منسوب به نطنز: از مردم نطنز، ساخته یا محصول نطنز: گلابی نطنزی
فرهنگ لغت هوشیار
طعنه، افسوس کردن، آنچه دیده و شنیده از احوال نوخاستگان و حرکات ایشان و سخنان با طنز که میگفتند، باز راند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طنز
تصویر طنز
((طَ))
ریشخند کردن، مسخره کردن، طعنه زدن، طعنه، ناز و کرشمه، عملی که جنبه های نادرست یا ناروای پدیده ای را مورد مسخره قرار می دهد و هدف آن اصلاح است. (اعم از شعر، نثر و نمایش)
فرهنگ فارسی معین
استهزا، فکاهه، فکاهی، مسخره، هزل
متضاد: جد، ناز، طعنه، سرزنش، طعنه زدن، سرزنش کردن، افسوس کردن، مسخره کردن، ناز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از طنز
تصویر طنز
كوميديًّا
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از طنز
تصویر طنز
Drollness, Humor, Satire
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از طنز
تصویر طنز
drôlerie, humour, (FR) satire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از طنز
تصویر طنز
Scherzhaftigkeit, Humor, (DE) Satire
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از طنز
تصویر طنز
おかしさ , ユーモア , 風刺
دیکشنری فارسی به ژاپنی
طنز، طعنه
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از طنز
تصویر طنز
مذاق , مزاح , طنز
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از طنز
تصویر طنز
হাস্যরস , রসিকতা , বিদ্রুপ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از طنز
تصویر طنز
ความขบขัน , อารมณ์ขัน , การล้อเลียน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از طنز
تصویر طنز
vichekesho, ucheshi, (SW) vichekesho
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از طنز
تصویر طنز
komiklik, mizah, (TR) hiciv
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از طنز
تصویر طنز
הומור , סאטירה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از طنز
تصویر طنز
诙谐 , 幽默 , 讽刺
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از طنز
تصویر طنز
кумедність , гумор , сатира
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از طنز
تصویر طنز
익살 , 유머 , 풍자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از طنز
تصویر طنز
kelucuan, humor, (ID) satir
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از طنز
تصویر طنز
हास्य , व्यंग्य
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از طنز
تصویر طنز
grappenmakerij, humor, (NL) satire
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از طنز
تصویر طنز
забавность , юмор , сатира
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از طنز
تصویر طنز
umorismo, (IT) satira
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از طنز
تصویر طنز
graça, humor, (PT) sátira
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از طنز
تصویر طنز
dowcipność, humor, (PL) satyra
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از طنز
تصویر طنز
gracia, humor, (ES) sátira
دیکشنری فارسی به اسپانیایی