جدول جو
جدول جو

معنی نطقاء - جستجوی لغت در جدول جو

نطقاء
(نُ طَ)
جمع واژۀ ناطق. (یادداشت مؤلف). رجوع به ناطق شود، در اصطلاح سبعیه، رسل. (یادداشت مؤلف). رجوع به ناطق شود
لغت نامه دهخدا
نطقاء
جمع ناطق، گویایان گویندگان جمع ناطق: بر آنکه افلاک و کواکب احیا و نطقااند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ)
بلا. سختی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). داهیه. (اقرب الموارد) (متن اللغه) (المنجد)
لغت نامه دهخدا
(نُ طَ)
جمع واژۀ ناطر. رجوع به ناطر شود
لغت نامه دهخدا
(نَطْ طا)
دور. (از منتهی الارب). بعیده. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد). گویند: عقبه نطاء
لغت نامه دهخدا
(نِ)
جمع واژۀ نقی. رجوع به نقی ّ شود
لغت نامه دهخدا
(نُ)
جمع واژۀ نقاوه. رجوع به نقاوه شود، جمع واژۀ نقایه. رجوع به نقایه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از نطقا
تصویر نطقا
جمع ناطق: بر آنکه افلاک و کواکب احیا و نطقااند
فرهنگ لغت هوشیار
پاکیزه شدن، نقا در فارسی پاکیزه بودن، پاکیزگی، پاکیزه (تک، نقی) پاکیزگان برگزیدگان پاکیزه بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقاء
تصویر نقاء
پاکیزه بودن، پاکیزگی
فرهنگ فارسی معین