جدول جو
جدول جو

معنی نضناض - جستجوی لغت در جدول جو

نضناض
(نَ)
حیه نضناض، مار بسیارجنبان و مضطرب که در یک جا قرار نگیرد و بسیار زهر که گزیدۀ آن هلاک شود در حال،یا ماری که زبان بسیار بجنباند و بیرون آرد و درون برد. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). مار بی قرار. (دهار). نضناضه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
نضناض
تشی استرالیایی از جانوران
تصویری از نضناض
تصویر نضناض
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ ضَ)
نضناض. (اقرب الموارد) (متن اللغه). رجوع به نضناض شود
لغت نامه دهخدا
(نُ)
برگزیدۀ قوم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خالص از فرزندان مرد. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). مضاض. (متن اللغه) ، جمع واژۀ نضاضه به معنی آخرین فرزندان مرد است. (از متن اللغه). رجوع به نضاضه شود
لغت نامه دهخدا
(نَضْ ضا)
حیه نضاض، مار بی آرام. (فرهنگ خطی). مار مضطرب و بسیارجنبان که در یک جای قرار نگیرد و هرکه را بگزد در حال هلاک شود. (ناظم الاطباء). صیغۀ مبالغه است و مؤنث آن نضّاضه است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
نضاض الماء، باقیمانده و آخر آب. ج، نضاض، نضائض. (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا