جدول جو
جدول جو

معنی نصیرکندی - جستجوی لغت در جدول جو

نصیرکندی
(نَکَ)
دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه در8 هزارگزی جنوب شرقی میاندوآب، بر سر راه میاندوآب به شاهین دژ، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 394 تن سکنه دارد. آبش از زرینه رود، محصولش غلات و حبوبات وچغندرقند و کشمش و کرچک، شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ کَ)
دهی از دهستان رحمت آباد است که در بخش میاندوآب شهرستان مراغه واقع است و 153 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نُ بَ)
دهی است از دهستان گوی آغاج بخش شاهین دژ شهرستان مراغه، در 48هزارگزی جنوب شرقی شاهین دژ و 26 هزارگزی مشرق راه شاهین دژ به تکاب در ناحیۀ کوهستانی معتدل هوائی واقعاست و 348 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات وبادام و حبوبات و کرچک و شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
ابن احمد بن نصر بن عبدالعزیز الکندی، مکنی به ابومحمد و معروف به نصرک. از ائمۀ محدثان است، به سال 223 هجری قمری در بغداد تولد یافت سپس به دعوت امیر خالد بن احمد الذهلی، حکمران بخارا بدان دیار رفت و در آنجا اقامت گزید و کتاب المسند را در حدیث به نام وی تصنیف کرد، و به سال 293 هجری قمری در همانجا وفات یافت. (از الاعلام زرکلی ج 8ص 337). و نیز رجوع به تاریخ بغداد ج 13 ص 293 و تذکرهالحفاظ ج 2 ص 223 و البدایه و النهایه ج 11 ص 101 شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان چای پارۀ بخش قره ضیاءالدین آذربایجان. در 13هزارگزی جنوب باختری قره ضیاءالدین و5 هزار و پانصد گزی خاور شوسۀ خوی به ماکو واقع است، 438 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از دهستان اواوغلی بخش حومه شهرستان خوی. واقع در 23هزارگزی شمال خاوری خوی و 5هزارگزی شمال شوسۀ خوی به جلفا. دامنه، معتدل، مالاریائی دارای 1118 تن سکنه. آب آن از رود زارعان و قودوخ بوغان. محصولات آنجا پنبه، کرچک، انگور و زردآلو. شغل اهالی زراعت و گله درای. صنایع دستی جاجیم بافی و راه آن مالرو است و دبستانی دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
دهی است از دهستان چای باساز بخش پلدشت شهرستان ماکو، سکنۀ آن 240 تن. آب آن از جویبار پورناک. محصول آن غلات، پنبه، کنجد، کرچک، بزرک و برنج. شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه ارابه رو دارد و اتومبیل از آن میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نَ ظَ)
دهی است از دهستان دیزمار غربی بخش ورزقان شهرستان اهر. در 24هزارگزی راه تبریز به اهر، در ناحیتی کوهستانی و گرمسیر واقع است و 206 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه کلوچشمه تأمین می شود. محصولش غلات و برنج و پنبه و انجیر و شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نَ مَ حَلْ لِ)
ده کوچکی است از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نَ کَ)
ده کوچکی است از دهستان سراجوی بخش مرکزی شهرستان مراغه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نَ کَ)
دهی است از دهستان خروسلو بخش گرمی شهرستان اردبیل. در 20 هزارگزی جنوب غربی گرمی بر سر راه گرمی به اردبیل، در جلگۀ گرمسیری واقع است 148 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا