جدول جو
جدول جو

معنی نصیرالدوله - جستجوی لغت در جدول جو

نصیرالدوله
(نَ رُدْ دَ / دُو لَ)
رستم بن شهریاربن قارن مشهور به اصفهبد (اسپهبد) ملک الجبال و شاهنشاه غازی و ملقب به نصیرالدوله از امرای آل باوند است، بعد از پدرش اصفهبد حسام الدوله شهریار به پادشاهی مازندران رسید و مدتها با سلطان سنجر سلجوقی کشمکش داشت و سنجر با همه کوشش ها نتوانست بر وی غلبه کند، و بعد از مرگ سنجر از اوضاع آشفتۀ مملکت ایران استفاده کرد و قلمرو سلطنت خود راتا حدود بسطام و دامغان وسعت داد و تا سال 558 ه.ق. سلطنت کرد. (از تاریخ ادبیات در ایران دکتر صفا ج 2 ص 48). و نیز رجوع به تاریخ طبرستان ج 2 ص 86 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ رُدْ دَ / دُو لَ)
احمد بن مروان بن دوستک، مکنی به ابونصر و ملقب به نصرالدوله، سومین و بزرگترین امرای بنی مروان است، وی پس از برادرش منصور، به سال هجری قمری به امارت دیاربکر و میافارقین رسید و تا سال وفاتش (453 در میافارقین) حکمرانی کرد. (از الاعلام زرکلی ج 1 ص 241) (تاریخ الخلفاء ص 107) (اعلام المنجد) (تاریخ ادبیات ایران دکتر صفا ج 2 ص 373) (النجوم الزاهره ج 5 ص 69)
لغت نامه دهخدا
(ظَ رُدْ دَ لَ)
پشتیبان دولت
لغت نامه دهخدا
(ظَ رُدْ دَ لَ)
علیخان، ملقب به صفاعلیشاه. داماد ناصرالدین شاه و مرید صفی علیشاه. (متوفی 1342 هجری قمری). مقبرۀ او در شمیران معروف و مدفن عده ای از دانشمندان و رجال است
محمدابراهیم خان برادرزادۀ آغامحمدخان قاجار. حاکم کرمان. (متوفی 1240 هجری قمری)
لغت نامه دهخدا
(مُ رُدْ دَ لَ)
میرزا نصراﷲخان. صدراعظم ایران از رجال دورۀ اخیر عهد قاجار (متوفی 1325 هجری قمری). وی از اهل نائین بود. در آغاز زندگی در رنج و سختی بسیار به سر برد. در تهران نخست در خدمت آصف الدوله و سپس در خدمت ابراهیم خان تبریزی درآمد، آنگاه منشی وزارت خارجه شد و مورد توجه اتابک گردید و به وزارت لشکر رسید. در ابتدای کار در وزارت خارجه لقب مصباح الملک داشت و بوسیلۀ اتابک در سال 1309 به مشیرالملک ملقب شد. پس از قتل ناصرالدین شاه محسن خان مشیرالدوله که وزارت خارجه را داشت برای معالجه به اروپا رفته بود، لذا امین السلطان، مشیرالملک را به کفالت وزارت خارجه منصوب ساخت و پس از فوت محسن خان، لقب و شغل او به مشیرالملک (میرزا نصراﷲ نائینی) رسید. و چون در سال 1321 هجری قمری امین السلطان معزول شد میرزا نصراﷲ مشیرالدوله باز هم وزارت خارجه رابر عهده داشت. و در سال 1324 هجری قمری پس از سقوط عین الدوله به فرمان مظفرالدین شاه به صدارت رسید. او شش ماه در دوران مظفرالدین شاه و دو ماه در دوران محمدعلی شاه مقام صدارت را بر عهده داشت و چون از قصد محمدعلی شاه در احضار اتابک از اروپا آگاهی یافت تمارض کرد و از کار کنار رفت. پس از کشته شدن امین السلطان به مشیرالدوله تکلیف تشکیل کابینه نمودند و او به عللی از این کار خودداری کرد و چند روز بعد چهارم شعبان 1325 هجری قمری درگذشت. رجوع به تاریخ رجال ایران تألیف بامداد ج 4 ص 351 و تاریخ بیداری ایران ص 444 شود
لغت نامه دهخدا
(صِ رُدْ دَ لَ)
بدربن حسنویه، مکنی به ابوالنجم دویمین امرای بنی حسنویۀ کردستان است. وی به سال 369 هجری قمری به امارت رسید. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 125 شود
محمد بن ابراهیم بن سیمجور، مکنی به ابوالحسن یا ابوالحسین امیر قهستان. رجوع به ابوالحسین سیمجور در این لغت نامه شود
حسین الحمدانی، مکنی به ابوعلی از امرای بنی مرداس حلب است. وی به سال 450 امارت یافت. (از معجم الانساب ص 204)
لغت نامه دهخدا
(رُدْ دَ لَ)
دبیس بن علی بن مزید الاسدی، مکنی به ابوالاعز و ملقب و مشهور به نورالدوله. دومین از امرای بنی مزید حله است، از 408 تا 474 هجری قمری امارت کرد. (از یادداشت مؤلف) (کامل ابن اثیر ج 9 ص 216) (الاعلام زرکلی ج 3 ص 13). و نیز رجوع به ابن خلدون ج 4 ص 277 و ابن خلکان ج 1 ص 230 شود
احمد بن ارسلان. چهارمین از امرای ایلک خانیۀ ترکستان شرقی است، پس از هارون بغراخان بن یوسف خضرخان به امارت رسید. (یادداشت مؤلف). رجوع به آل افراسیاب شود
دومین و چهارمین از خانان قرم است. بار اول از سال 871 تا 873 هجری قمری و دیگر بار از 878 تا 882 حکم رانده است. (یادداشت مؤلف)
دبیس ثانی. وی پنجمین امرای بنی مزید در حله است و از 501 تا 539 هجری قمری امارت کرد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا