- نصرانه (نَ نَ)
تأنیث نصران است. (منتهی الارب) (آنندراج). نصرانیه. زن ترسا. (از السامی). رجوع به نصران شود
معنی نصرانه - جستجوی لغت در جدول جو
- نصرانه (نَ)
دهی است به شام و آن را ناصره و نصوریه نیز نامند، یا آن نصران است. نصرانی منسوب به وی است، یقال: رجل نصرانی و امراءه نصرانیه. (از مهذب الاسماء) (السامی)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(نَ نَ / نِ)
لغت نامه دهخدا
آنچه از نقد و جنس که برای شکرانۀ احسان امرا و سلاطین پیشکش می گذرانند، و هدیه ای که برای بزرگان تقدیم می کنند، نوعی از مالیات. (ناظم الاطباء) ، در تداول، نذری. پول یا غذائی که پس از نذر کردن و روا شدن حاجت انفاق کنند
(عَ نَ / نِ)
لغت نامه دهخدا
غذائی که هنگام عصر خورند. (فرهنگ فارسی معین). میوه و نقل که عصر خورند. (یادداشت مرحوم دهخدا)
(نَ)
لغت نامه دهخدا
منسوب است به شهر ناصره به خلاف قیاس. (از المنجد) (از اقرب الموارد) ، منسوب است به نصران. (منتهی الارب) ، آن که پیرو دین عیسی مسیح است. (از المنجد). ترسا. (دهار) (ترجمان علامۀ جرجانی ص 100). عیسوی مذهب، چرا که یکی از اسمای عیسی علیه السلام ناصری است، از آن که مولد آن جناب قریۀ ناصره بوده است از مضافات بیت المقدس در ولایت شام و این نسبت به حذف الف است و زیادت الف و نون چنان که در حقانی. (غیاث اللغات) (آنندراج) : در کتاب معارف خوانده ام که ترسایان رانصرانی از آن خوانند که آن دیه که مسیح بدان فرود آمد ناصره خواندندی از زمین خلیل. (مجمل التواریخ).
گر آب چاه نصرانی نه پاک است
جهود مرده می شوئی چه باک است.
سعدی.
دیگری گفت پدرش نصرانی بوده. (گلستان)
گر آب چاه نصرانی نه پاک است
جهود مرده می شوئی چه باک است.
سعدی.
دیگری گفت پدرش نصرانی بوده. (گلستان)
نصرانی در فارسی یونانی تازی گشته ترسای ترسا منسوب به ناصره، مسیحی عیسوی (بمناسبت انتساب بمولد عیسی مسیح) جمع نصاری نصرانیان: و چون آهنگ دعا کردند. عالم نصرانیان با ایشان گفت
چاشت (یک حصه از چهارحصه روز را گویند و طعامی که درآن وقت خورند) غذایی که هنگام عصر خورند
نصرانیت در فارسی از ریشه یونانی ترساییگری نصرانیه در فارسی مونث نصرانی از ریشه یونانی ترسای مونث نصرانی
