جدول جو
جدول جو

معنی نشنشه - جستجوی لغت در جدول جو

نشنشه
(نِ نِ شَ)
پاره ای از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، سنگ. (منتهی الارب) (آنندراج). حجر. (اقرب الموارد) : نشنشه من اخشن، سنگی از کوهی. (منتهی الارب). حجر من جبل. (اقرب الموارد) ، خو. سرشت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). طبیعت. (ناظم الاطباء). شنشنه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ نَنَ شَ)
مؤنث عنشنش است. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از آنندراج). رجوع به عنشنش شود
لغت نامه دهخدا
(نَ نَشی ی)
رجل نشنشی الذراع، مرد سبک دست درکار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نشناش. نشنش. (المنجد)
لغت نامه دهخدا
(نَشَ)
ارض نشناشه، زمین شور بی گیاه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(نَشْ شا شَ)
سبخه نشاشه، شوره زار که خاکش خشک نگردد و گیاه نرویاند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ شَ)
زمین شور که هیچ نرویاند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نشیشه
تصویر نشیشه
زمین شور
فرهنگ لغت هوشیار