جدول جو
جدول جو

معنی نشاور - جستجوی لغت در جدول جو

نشاور
(نِ وَ)
دمشقی در نخبه الدهر گوید: نام دیگر مازندران است. (از یادداشت مؤلف). نام رودخانه ای است در ممالک عجم. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نشوار
تصویر نشوار
نشخوار، عمل نیم جویده فرو بردن غذا و آن را از راه مری به دهان برگرداندن و دوباره جویدن که خاص حیوانات نشخوار کننده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
مشورت کننده، کنکاش کننده، طرف شور، رایزن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شناور
تصویر شناور
ویژگی آنکه روی آب شنا می کند، ویژگی چیزی که روی آب حرکت می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نشادر
تصویر نشادر
جسمی جامد و بلوری، بی رنگ، بی بو، دارای طعم زننده، که از ترکیب جوهرنمک و آمونیاک به دست می آید و در آب مخصوصاً آب گرم حل می شود. در طب، صنعت، سفیدگری و لحیم کاری به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشاور
تصویر تشاور
با هم مشورت کردن، با هم کنکاش کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شناور
تصویر شناور
چیزی که روی آب حرکت می کند
فرهنگ لغت هوشیار
کنکاش کننده، مشیر و وزیر مشورت کرده شده و پند دهنده و پند گوینده، رای زن
فرهنگ لغت هوشیار
عمل بعض جانوران که خوراک خود را نیم جویده فرو برند و سپس آنرا از راه مری بدهان باز گردانند و دوباره جوند
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی شگته نشادر نوشادر ملحی است جامد و متبلور و بی رنگ و بو که از ترکیب جوهر نمک اسید کلرید ریک) و آمونیاک بدست میاید و نام علمیش کلرور آمونیوم است. طعم نشادر زننده است و در آب گرم بخوبی حل میشود. در سفید گری و لحیم کاری مورد استعمال دارد و در صنایع مختلف و پزشکی نیز از آن استفاده میکنند: نشادر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشاپور
تصویر نشاپور
گوشه ای ازدستگاه نواوماهوروشور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشوار
تصویر نشوار
پارسی تازی گشته از نشخوار آخور آخور ستور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشاور
تصویر تشاور
مشورت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشاور
تصویر تشاور
((تَ وُ))
با هم مشورت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شناور
تصویر شناور
((ش وَ))
چیزی که روی آب حرکت کند، چالاک، بی باک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
((مُ وِ))
مشورت کننده، طرف شور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناشور
تصویر ناشور
پارچه نخی چرکتاب مانند متقال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نشادر
تصویر نشادر
((نِ یا نُ دُ))
ترکیبی از جوهرنمک و آمونیاک، جامد و بلوری که از آن در صنعت برای سفیدکاری، لحیم کاری و... استفاده می شود، نوشادر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
رایزن، هم سگال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
Advisor, Consultant, Counselor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شناور
تصویر شناور
Buoyant, Floating
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
conselheiro, consultor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شناور
تصویر شناور
плавучий , плавающий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شناور
تصویر شناور
schwimmfähig, schwebend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
Berater
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
doradca, konsultant
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شناور
تصویر شناور
плавучий , плаваючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
советник , консультант
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شناور
تصویر شناور
pływający, unoszący się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
радник , консультант
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شناور
تصویر شناور
漂浮的 , 浮动的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
adviseur, consultant
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شناور
تصویر شناور
flutuante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شناور
تصویر شناور
galleggiante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شناور
تصویر شناور
flotante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی