جدول جو
جدول جو

معنی نشاط - جستجوی لغت در جدول جو

نشاط
(پسرانه)
شادی، خوشی، سرزندگی
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
فرهنگ نامهای ایرانی
نشاط
شادی، خوشی، خوشحالی، میل، اراده، سبکی و چالاکی
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
فرهنگ فارسی عمید
نشاط
(نِ)
جمع واژۀ نشیط. رجوع به نشیط شود.
لغت نامه دهخدا
نشاط
خوشی، خرمی، سرور، شادی، طرب، شادمانی
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
فرهنگ لغت هوشیار
نشاط
((نِ))
شادمانی، خوشی، سبکی
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
فرهنگ فارسی معین
نشاط
شادی، شور
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
فرهنگ واژه فارسی سره
نشاط
انبساط، خرمی، خوشی، شادمانی، شادی، شعف، طرب، عشرت، عیش، نزهت
متضاد: ناشادی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نشاط
البهجة
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به عربی
نشاط
Vitality
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نشاط
vitalité
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نشاط
witalność
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به لهستانی
نشاط
חִיוּת
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به عبری
نشاط
vitalidade
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نشاط
توانائی
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به اردو
نشاط
ความมีชีวิตชีวา
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به تایلندی
نشاط
活力
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به چینی
نشاط
活力
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به ژاپنی
نشاط
жизнеспособность
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به روسی
نشاط
uhai
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نشاط
활력
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به کره ای
نشاط
canlılık
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نشاط
জীবনীশক্তি
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به بنگالی
نشاط
जीवन्तता
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به هندی
نشاط
vitalità
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نشاط
vitalidad
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نشاط
Vitalität
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به آلمانی
نشاط
vitaliteit
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به هلندی
نشاط
життєздатність
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نشاط
vitalitas
تصویری از نشاط
تصویر نشاط
دیکشنری فارسی به اندونزیایی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ وِ)
فربه گردانیدن علف ستور را.
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
عباس (میرزا...) هزارجریبی مازندرانی، متخلص به نشاطی. از ده سرخ دامغان و از شاعران قرن سیزدهم است. به روایت هدایت از مداحان محمدشاه قاجار بوده، به هجاگوئی و مرثیه سرائی رغبتی داشته و ’قطعات در مدح و هجا گفته، طبع خوبی داشته،... سالهاست که نظیر وی شاعر طامع سخنوری دیده نگردیده’. وی به سال 1262 هجری قمری درگذشت. او راست:
دو یار مگو دو مار دارم
دو خانه مگو دو غار دارم
دو زن نه، دو اژدهای خونخوار
خسبیده به هر کنار دارم
دیوند و به سان آدم از دیو
زین هر دو سر فرار دارم
ممکن نبود فرار کز ریش
اندر کفشان فسار دارم.
#
ز آسمان یارب چه حجت بر زمین آورده اند
کاین همه روی زمین زیر نگین آورده اند
خلق گشتند از چه آب و از چه گل کز روی کبر
نام خود را قهرمان ماء و طین آورده اند
برق گشتند و زدند آتش به جان خشک و تر
نی به خرمن رحم و نی بر خوشه چین آورده اند
بر خر مردم نه پالان ماند و نه تنگ و نه جل
تا که اسب دولت اندر زیر زین آورده اند.
(از مجمعالفصحا چ مصفا ج 6 ص 1604).
و رجوع به مجلۀ یادگار سال پنجم شمارۀ اول و دوم ص 141 و فرهنگ سخنوران ص 602 شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
شادمان. خوشحال، آن که به عیش و عشرت می گذراند. (ناظم الاطباء) ، تیزدل. (السامی)
لغت نامه دهخدا
(اَ / اِ)
چاه نزدیک تک که دلو از آن به یک کشیدن برآید. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به ذیل اقرب الموارد شود، به رفتن درآمدن سیل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). آغاز شدن سیل و ناگاه رسیدن پیش از آنکه شدت پیدا کند. (از اقرب الموارد). روان شدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) ، فرودآمدن باران. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از انشاط
تصویر انشاط
فربه گردانیدن علف ستور را، گشادن گره، استوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشاطی
تصویر نشاطی
شادمان، خوشحال، تیزدل
فرهنگ لغت هوشیار