جدول جو
جدول جو

معنی نشائد - جستجوی لغت در جدول جو

نشائد
(نَ ءِ)
جمع واژۀ نشیده. رجوع به نشیده شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ ءِ)
جمع واژۀ ندیده. رجوع به ندید و ندیده شود
لغت نامه دهخدا
(نَ ءِ)
جمع واژۀ نضیده. رجوع به نضیده شود
لغت نامه دهخدا
(نَ ئی ی)
نشاسته فروش. نشاسته ساز. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ یِ)
نشائد. جمع واژۀ نشیده. رجوع به نشیده و نشائد شود
لغت نامه دهخدا
(نَشْ شا)
آنکه جستجو می کند گمشدگان را. الذی ینشد الضوال ّ. (المنجد)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
سوگند خورانیدن. (آنندراج). تحلیف. سوگند دادن. (از اقرب الموارد) (از المنجد). مناشده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به مناشده شود، خواندن کسی را به کاری. مناشده. (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نشاد
تصویر نشاد
سوگند دادن، تحلیف، خواندن کسی را به کاری
فرهنگ لغت هوشیار