نسائج. جمع واژۀ نسیجه، به معنی بافته. رجوع به نسیجه و نسائج شود، مجازاً، سروده. به نظم آمده: و از نسایج خاطر این امیر بیت ها است که در کتاب وشاح دمیهالقصر آورده ام. (تاریخ بیهقی ص 98) ، علمای بی نظیر. (فرهنگ نظام از فرهنگ وصاف). ظاهراً منظور نسیج وحده است. رجوع به نسیج وحده شود
نسائج. جَمعِ واژۀ نسیجه، به معنی بافته. رجوع به نسیجه و نسائج شود، مجازاً، سروده. به نظم آمده: و از نسایج خاطر این امیر بیت ها است که در کتاب وشاح دمیهالقصر آورده ام. (تاریخ بیهقی ص 98) ، علمای بی نظیر. (فرهنگ نظام از فرهنگ وصاف). ظاهراً منظور نسیج وحده است. رجوع به نسیج وحده شود
از دهات دهستان نیکنان در بخش بشرویۀ شهرستان فردوس است، در 35 هزارگزی شمال غربی نیکنان در ناحیۀ کوهستانی گرمسیری واقعاست و 44 تن سکنه دارد، آبش از قنات و محصولش غلات ومیوه ها و ابریشم است، مردمش به زراعت اشتغال دارند، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
از دهات دهستان نیکنان در بخش بشرویۀ شهرستان فردوس است، در 35 هزارگزی شمال غربی نیکنان در ناحیۀ کوهستانی گرمسیری واقعاست و 44 تن سکنه دارد، آبش از قنات و محصولش غلات ومیوه ها و ابریشم است، مردمش به زراعت اشتغال دارند، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)