جدول جو
جدول جو

معنی نزولی - جستجوی لغت در جدول جو

نزولی
(نُ)
محل فرودآمدن سپاه و مردم پادشاه و امیر (؟). (آنندراج) ، که در حال نزول است. مقابل صعودی.
- قوس نزولی، که رو به پائین دارد. که در حال تنزل و فرودآمدن است. که به تدریج فرودآید.
، پول نزولی، در تداول، پولی که در مقابل پرداخت ربح و ربا از کسی وام گرفته باشند. قرضی که بایدنزولش را بپردازند
لغت نامه دهخدا
نزولی
فرودگاه رسیدنگاه
تصویری از نزولی
تصویر نزولی
فرهنگ لغت هوشیار
نزولی
فرویاز، کاهنده
تصویری از نزولی
تصویر نزولی
فرهنگ واژه فارسی سره
نزولی
دره ای در بخش یانه سر منطقه ی هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نزول
تصویر نزول
مقابل صعود، فرود آمدن، پایین آمدن، نازل شدن (قرآن)، کم شدن، تنزّل، کنایه از ربح و سود پول، ربا
فرهنگ فارسی عمید
(غُ)
متوفی به سال 787 هجری قمری، از علمای حدیث و از فضلای عهد امیر مبارزالدین و پسرش شاه شجاع است. وی مؤلف تاریخی است به اسم مواهب الهیه که شامل وقایع دوران فرمانروایی آل مظفر تا سال 766 می باشد. این کتاب چون دارای نثری متکلف و مغلق بود در سال 823 شخصی به نام محمود گیتی آن را ساده کرده دنبالۀ وقایع را نیز تا انقراض آل مظفر آورده است. (از تاریخ مغول اقبال ص 527). و رجوع به همین مأخذ و تاریخ گزیده چ لندن ص 613، 614، 650 و 686 و ترجمه تاریخ ادبیات براون (از سعدی تا جامی) ص 176، 188، 383 و 384 شود
لغت نامه دهخدا
(نُ)
عمق. (ناظم الاطباء). نغول بودن. ژرف و عمیق بودن. رجوع به نغول شود، تعمق. غور. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
در تازی نیامده در سروده نظامی بپرداخت نزلی به هر منزلی چنان کو فروماند و تنها دلی پیشکش پیشکشی طفیلی وشکم پرست جمع نزلیان: بدفع نزلیان آسمان گیر زجعبه داده جوزارایکی تیر. (نظامی گنجینه گنجوی. 358)
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده فرود باژ ظاهرابمعنی پولی است که عمال و سرهنگان حکومت ازاهل دیه میگرفتندبعنوان خرج خوراک بوقت فرودآمدن دردیه: فلان ظالم چندین دستارچه ونزوله وشراب بهالله بستد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نزوعی
تصویر نزوعی
نزوعی در فارسی آرزویی خواهانی خواهندگی منسوب به نزوع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نزول
تصویر نزول
فرود آمدن، پائین آمدن، فروشدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نزول
تصویر نزول
((نُ))
فرود آمدن، پایین آمدن، ربح، سود پول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نزلی
تصویر نزلی
((نُ))
کنایه از طفیلی و شکم پرست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نزول
تصویر نزول
افت، فروفرستادن، پایین آمدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نزول
تصویر نزول
Descent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نزول
تصویر نزول
descente
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نزول
تصویر نزول
penurunan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نزول
تصویر نزول
การตกลง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نزول
تصویر نزول
ירידה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نزول
تصویر نزول
降下
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نزول
تصویر نزول
下降
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نزول
تصویر نزول
kushuka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نزول
تصویر نزول
하강
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نزول
تصویر نزول
zstąpienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نزول
تصویر نزول
অবতরণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نزول
تصویر نزول
अवतरण
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نزول
تصویر نزول
discesa
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نزول
تصویر نزول
Abstieg
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نزول
تصویر نزول
afdaling
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نزول
تصویر نزول
спуск
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نزول
تصویر نزول
спуск
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نزول
تصویر نزول
descenso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نزول
تصویر نزول
descendência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نزول
تصویر نزول
نزول
دیکشنری فارسی به اردو