جدول جو
جدول جو

معنی نرگسستان - جستجوی لغت در جدول جو

نرگسستان
(نَ گِ سِسْ)
نرگس زار. آنجا که نرگس فراوان رسته باشد:
ببالد خرمی بر نوبهار او چه کم دارد
تبسم ارغوان زارش تماشا نرگسستانش.
خاقانی.
خرم آباد عمر از او محکم
نرگسستان دل از او بینا.
سیف اسفرنگ.
چون غمزۀ دوست گاه دستان
باسهم ولیک نرگسستان.
؟ (از ترجمه محاسن اصفهان ص 11).
نرگسستان بود گلشن تا تو بودی درچمن
از شکست رنگ گل شبنم قدح سرشار داشت.
ناصرعلی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برگستان
تصویر برگستان
برگستوان، روپوش و زره مخصوصی که هنگام جنگ بر تن می کردند یا روی اسب می انداختند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نرگسدان
تصویر نرگسدان
گلدانی که در آن گل نرگس باشد، برای مثال هر کجا آن شاخ نرگس بشکفد / گل رخانش دیده نرگسدان کنند (حافظ - ۴۰۰)
فرهنگ فارسی عمید
(نَ گِ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش صومعه سرای شهرستان فومن، در 7هزارگزی شمال صومعه سرا، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 703 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه ماسوله و گازرودبار، محصولش برنج و کنف و ماهی و توتون سیگار، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(چَ کَ سِسْ)
ناحیۀ بزرگی از بلاد قفقاز است و در قسمت غربی سلسلۀ جبال قفقاز و دامنه های شمالی آن قرار دارد و مجرای رودخانه های قوبان و ترک در شمال آن واقع شده است. از مغرب به دریای سیاه و دریای آزاق، و از جنوب به منکرلی و گرجستان، و از جنوب شرقی به داغستان و از مشرق و شمال شرقی به مسکن اقوام نوغای و تاتار محدود است. در عرض شمالی بین 41 درجه و 54 دقیقه و 45 درجه و یک دقیقه و در طول شرقی بین 34 درجه و 2 دقیقه و 34 درجه قراردارد و مساحت سطح آن در حدود 70000 کیلومتر مربع است. قسمت جنوبی آن کوهستانی و مرتفع میباشد و کوه البرز بارتفاع 5423 متر در داخل این ناحیه است. رودهای آن برود خانه قوبان میپیوندد و آن نیز بدریای سیاه میریزد و بعضی نیز بوسیلۀ رودخانه ترک بدریای سیاه میریزند. قسمتهای کوهستانی آن از بیشه هایی تشکیل یافته و از درختان پوشیده شده اند. نواحی نزدیک رودخانه های قوبان و ترک حاصلخیز و برای زراعت مستعد میباشد و محصولات آنجا گندم، جو، چاودار، ارزن، برنج و سایر حبوبات، کتان، توتون و غیر آنهاست، و چراگاههای زیبایی نیز دارد، و اغنام و احشام آن نیز مشهور است، و دارای معادن بسیاری است که مهمترین آنها آهن است. مردم آن غالباً شکارچی هستند و چرکسستان بجز قصبه های کوچک ’یکترینودار’ و ’پیاتیفورسک’ که روسها ساخته اند شهر و قصبه ای ندارد. چرکسستان از قدیم محل سکونت چرکسها بوده است و جغرافی دانان قدیم از قبیل استرابون و پلین ساکنان این ناحیه را قومی ذکر کرده اند که قریب بنام چرکس است. پادشاهان سلجوقی این ناحیه را بتصرف درآوردند و پس از آنان تیمور لنگ مردم آنجا را کاملاً مطیع خود کرد ولی پس از مرگ وی استقلال خود را مجدداً بدست گرفتند. زمانی هم دولت عثمانی بر این ناحیه تسلطپیدا کرد و بعد دولت روسیه مدت پنجاه سال کوشید و با آنان جنگها کرد و سرانجام 200000 تن از میان ایشان به ممالک عثمانی هجرت کردند، و عده کمی در خود چرکسستان باقی ماندند. چرکسها به قبایل متعددی منقسم شده اند و از جملۀ آنها ’آبازه ها’ و ’چچن ها’ میباشند. روسها پس از تسلط بر چرکسستان نام این ناحیه را تغییر داده اند و قسمتی از آنرا ایالت ’برر’ شامل قوبان وترک و ناحیۀ آبازه را ایالت بحر سیاه نامیدند. (ازقاموس الاعلام ترکی ج 2). ساکنان چرکسستان را ترکان وعربان ’چرکس’، و روسیان چرکسی، و اهالی است کزک نامیده اند. در قرن ششم قبل از میلاد نخستین بار ذکر این مملکت بمیان می آید و یونانیان سکنۀ آنجا را انت و ادیغ نامیده اند و قابل توجه است که چرکسیان امروزه هم خود را بنام اخیر میخوانند. راجع بتاریخ قدیم آنان اطلاع چندان در دست نیست. مخصوصاً در بارۀ بخش شرقی آن که جزیی از کشور ایبری بشمار میرفت. این کشور را مهرداد تسخیر کرد و پس از مرگ وی، لااقل اسماً در زمرۀ امپراطوری روم شرقی درآمد. هونها در قرن پنجم میلادی آن را تخریب کردند و سپس خزران آن را به تصرف درآوردند و پس از سقوط خزران جزو حکومت سلجوقیان ایران درآمد و پس از آن جزو گرجستان محسوب گردید در قرن دهم روسها شروع به پیشروی در قفقاز کردند و کمی بعد خاندانهای روسی و چرکسی با یکدیگر وصلت کردند. باتوخان نوادۀ چنگیزخان آن ناحیه را در قرن سیزدهم تصرف نمود و آن یکی از کشورهای امپراطوری مغول محسوب شد چرکسستان در آخر قرن چهاردهم جزو ممالک تیمور لنگ و جانشینان وی درآمد. در همین دوره سکنۀ این ناحیه بدین اسلام گرویدند. در پایان قرن هفدهم، تزار روسیه ایوان واسیلویچ داماد یکی از امرای چرکس، از استقلال چرکسستان علیه خان قریم (کریمه) مدافعه کرد، ولی پس از وی جانشینانش اعتنائی بدین امر نکردند و ناحیۀ مزبور جزو متصرفات خانان قریم شد. بسبب بدرفتاری حکمرانان، مردم این ناحیه در 1708 عصیان کردند و تحت حمایت دولت عثمانی درآمدند. صلح بلگراد (1739) و کوچک کنیرجی (1774) استقلال آن ناحیه را تأمین کرد، اما این امر چندان نپائید. در زمان پطرکبیر روسها دربند و باکو را تصرف کردند و در 1783 چرکسستان در زمرۀ متصرفات روسیه درآمد و از این زمان با وجود عصیان هایی که در سرزمین مذکور پدید آمد، همواره جزو روسیه بشمار میرفت. در 1864 میلادی 200000 تن از سکنۀ آن ناحیه بعثمانیه پناه بردند و سلطان عثمانی بدیشان زمین و اقطاعات داد. (از لاروس کبیر). رجوع به چرکس و چراکسه شود
لغت نامه دهخدا
(بَ گُ)
برگستوان، که پوششی بوده است که در روز جنگ می پوشیدند و بر اسب نیز می افکندند. (از آنندراج). پوشش اسب در جنگ. رجوع به برگستوان شود:
صف از پیشم چو سین هفت شاخه ست
سوار آب برگستان باخه ست.
امیرخسرو، مباشرت. وکالت، قوت. توانایی. (ناظم الاطباء). و رجوع به برگماشتن شود
لغت نامه دهخدا
(مُ قَ حَ)
جدا شدن. منقطع شدن.
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه شهرستان بیرجند واقع در 18 هزارگزی جنوب بیرجند. منطقه ای است کوهستانی، دارای 7 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات، شغل اهالی زراعت است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(نَ گِ)
گلدانی که در آن پیازنرگس نهاده باشند. (ناظم الاطباء). نرجسدان. (مهذب الاسماء). معبهر. (دهار). گلدان نرگس. گلدان خاص پیاز نرگس از فلز یا بلور یا سفال. گلدانی که در آن گل نرگس از شاخ بریده نهند. (یادداشت مؤلف) :
بر شاخ نار بشکفۀ سرخ شاخ نار
چون از عقیق نرگسدانی بود صغیر.
منوچهری.
امیر (مسعود) فرمود درمجلس جام زرین با صراحی های پرشراب و نقلدانها و نرگسدانها راست کردند. (تاریخ بیهقی ص 224). گردبرگرد آن درختان... نرگسدانها نهاد. (تاریخ بیهقی ص 403). گردبرگرد این نرگسدانهای سیم طبق زرین نهاد. (تاریخ بیهقی ص 403).
هر زمان از بیم ناراﷲ ز نرگسدان چشم
کوثری بر روی و موی چون سمن بگریستی.
خاقانی.
منهم از گل به گلین رطل خورم گلگون می
کم برم جام زر ایمه که نه نرگسدانم.
خاقانی.
هرکجا آن شاخ نرگس بشکفد
گلرخانش دیده نرگسدان کنند.
حافظ.
، جائی که نرگس میروید. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
مقابل گسستن به معنی بریدن و جداکردن و پاره شدن و پاره کردن. رجوع به گسستن شود
لغت نامه دهخدا
(نَ گِ)
دهی است از دهستان گاوکان بخش جبال بارز شهرستان جیرفت، در 125هزارگزی جنوب شرقی مسکون و 10هزارگزی مشرق راه سبزواران به کروک، در منطقۀ کوهستانی گرمسیری واقع است و250 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
مقابل گسستن. رجوع به گسستن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از برگسستن
تصویر برگسستن
بریدن، جدا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
پوششی که جنگاوران قدیم بهنگام جنگ می پوشیدند، پوششی که در قدیم بهنگام جنگ برروی اسب میافکندند
فرهنگ لغت هوشیار
روستایی از دهستان نشتارود تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی