جدول جو
جدول جو

معنی نرموج - جستجوی لغت در جدول جو

نرموج
از اجزا پوسته ی شالی که خوراک دام است
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ)
ناحیتی است از بلوکات دشتستان. طول آن 18هزارگز. مرکز آن خرموج و دارای چهارصد خانوار است. (یادداشت بخط مؤلف). برای اطلاع بیشتر به خورموج رجوع شود
لغت نامه دهخدا
(زُ)
پاپوش. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شاید معرب سرموزۀ فارسی است. (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). رجوع به مادۀ بعد و سرموزه شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
نوعی از موزه. چارق. پاتاوه. گتر. (دزی ج 1 ص 650)
لغت نامه دهخدا
(هَُ)
دهی است از دهستان و بخش کردیان شهرستان جهرم واقع در 14 هزارگزی جنوب خاوری قطب آباد و کنار راه مالرو عمومی دهستان. دامنه ای است گرمسیر و دارای 180 تن سکنه. از قنات مشروب میشود. محصول عمده اش غلات، برنج، خرما و مرکبات است. شغل اهالی زراعت و باغداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زرموج
تصویر زرموج
پاپوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جرموج
تصویر جرموج
ثعلب
فرهنگ لغت هوشیار
نرماده، نرولاس
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از روستاهای کوهسار فندرسک استارآباد
فرهنگ گویش مازندرانی