جدول جو
جدول جو

معنی نرمته - جستجوی لغت در جدول جو

نرمته
نرم تر، آهسته تر، سبک تر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نرمه
تصویر نرمه
هر چیز نرم و ملایم، در علم زیست شناسی پرۀ گوش که گوشواره به آن آویخته می شود، قسمت نرم بعضی اعضای بدن
فرهنگ فارسی عمید
(پْرُ / پِ رُ مِ تِ)
در اساطیر یونانی رب النوع آتش و خالق نوع بشر و مظهر نبوغ مردمی. پرمته یکی از تیتان ها بود و پدر او را گاه ژاپه و گاه اورانس و گاه اری مدن غول پیکر و مادر او را گاه کلی من و گاه تمیس و زمانی هرا و گاه آسیا نامیده اند. وی برادر اطلس، اپی مته و منوایتیوس میباشد. او با پیرا دختر اپی مته ازدواج کرد و هلن، جد همه یونانیان فرزند او بود. و مخترع مثالی و نخستین موجد تمدن است با همه اعمال نیک، زئوس (ژوپیتر) وی را به سختی مجازات کرد چه وی بجای گوشت گاو، استخوانهای گاو را بزئوس اهداء کرده و آتش آسمانی را ربوده و به انسان داده بود. زئوس نخست پاندرا را که زنی زیبا بود با درجی انباشته به آلام نزد وی فرستاد ولی اوحیلۀ وی را بفراست دریافت و آنگاه زئوس پرمته را توسط هفستوس بصخره ای از کوه قفقاز به میخ بدوخت و او را محکوم به عذاب ابدی کرد که کرکسی جگر او را با منقار همواره پاره کرده می کشت و او دوباره زنده میشد. پس از رنجهای بسیار پرمته بدست هراکلس که عقاب را کشت، آزاد گردید و زئوس او را عفو کرد. و آتشی را که او به انسان داده بود عبارت از خرد و دانائی است
لغت نامه دهخدا
کوهی است میانۀ جنوب و مشرق لار. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(غُ / غُرْ را)
مقابل رفته. رجوع به رفته شود
لغت نامه دهخدا
(طَ لَ)
نروبیده. نارفته. ناروفته. روفته ناشده. مقابل رفته. رجوع به رفته شود
لغت نامه دهخدا
(طِ)
نریسیده. نارشته. ناریسیده. مقابل رشته. رجوع به رشته شود:
چون آخر رشته این گره بود
این رشته نرشته پنبه به بود.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(تَ)
نرهیده. خلاصی نایافته. دربند. مقابل رسته. رجوع به رسته شود
نروئیده. مقابل رسته. رجوع به رسته شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از نرشته
تصویر نرشته
ناریسیده، نارشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نرمه
تصویر نرمه
پهلوان، دلیر، نام پدر سام، جد رستم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نرمه
تصویر نرمه
((نَ مِ))
نرم و نازک، پره گوش
فرهنگ فارسی معین
خرده چوب
فرهنگ گویش مازندرانی