جدول جو
جدول جو

معنی ندفان - جستجوی لغت در جدول جو

ندفان
(غَ غَ ثَ)
شتاب گردانیدن دابه هر دو دست خود را به رفتار. (ازمنتهی الارب) (آنندراج) ندف. رجوع به ندف شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نُ)
جمع واژۀ ندیم. (المنجد). رجوع به ندیم شود
لغت نامه دهخدا
(دَ / دُو رَ / رِ فُ)
ندانا. نداننده. ناداننده. نادان
لغت نامه دهخدا
(دَفْ فا)
چوب و تختۀکشتی. ج، دفافین. (از ذیل اقرب الموارد از تاج)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
رکیه دفان، چاه انباشته. (منتهی الارب). چاهی که قسمتی از آن مدفون شده باشد. (از اقرب الموارد). ج، دفن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).
- ماء دفان، آب انباشته و مدفون. (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
در حال نوفیدن، (یادداشت مؤلف)، رجوع به نوفیدن شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
اناء نسفان، آوند پر لبریز. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از المنجد) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
اناء نصفان، خنور نیم پر. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). کوز نصفان، کوزۀ نیمه آب. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(نَ ضَ)
پهلو، نوعی از تک و دو. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(غَ لَ)
چکیدن آب. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). رجوع به نطف شود، روان گشتن آب و رفتن آن. (آنندراج). رجوع به نطف شود، به فجور تهمت کردن و به عیب آلودن. رجوع به نطف شود
لغت نامه دهخدا
(نَ دِ)
ده کوچکی است از دهستان هنزای بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
پشیمان. (منتهی الارب) (از منتخب اللغات) (از المنجد) (دهار) ، همنشین بزرگان. (منتهی الارب). ندیم. رجوع به ندیم شود، حریف شراب. (از منتهی الارب) (المنجد). یار شراب. (دهار). هم قدح. (مهذب الاسماء). ج، ندامی ̍، ندامی ̍، ندام. رجوع به ندیم شود
لغت نامه دهخدا
(نَدْ)
شجر ندیان، درخت نمناک. (ناظم الاطباء) (از آنندراج). مبتل. (المنجد)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
پنهان گردیدن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). پوشیده و پنهان شدن. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(مَ)
خیک کهنه. (منتهی الارب). مشک آبی کهنه. (از متن اللغه) ، شتر رمیده و بنده گریخته، یا آنکه بی حاجت مانند گریختگان هر سو رود از مردم و شتر. (منتهی الارب). شتر یا انسان بیهوده پوی. (از متن اللغه) ، رکیه مدفان، چاه انباشته. (منتهی الارب) : بئر مندفنه. (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(صَ دَ)
دو کوه اند با هم ملصق میان ما و یأجوج و مأجوج. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صُ دُ)
دو کرانۀ راه در کوه یا دو کرانۀ رود. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
به صیغۀ تثنیه، روز و شب، دو ملاح که در آخر کشتی باشند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(غِ)
جمع واژۀ غداف، به معانی زاغ سیاه (غراب القیظ) و کرکس پرناک. (از اقرب الموارد). رجوع به غداف شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ دفین
لغت نامه دهخدا
(فَ گُ)
پوشیده و پنهان کردن چیزی را.
لغت نامه دهخدا
تصویری از ندمان
تصویر ندمان
پشیمان، می یار، همنشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دفان
تصویر دفان
چاه انباشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غدفان
تصویر غدفان
جمع غداف، زاغان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ردفان
تصویر ردفان
روز و شب، دو ملوان که در پایانه کشتی باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادفان
تصویر ادفان
جمع دفین، پنهان کرده ها زیر خاکی ها چاه انباشتن
فرهنگ لغت هوشیار
ناودان
فرهنگ گویش مازندرانی