جدول جو
جدول جو

معنی نخوددره - جستجوی لغت در جدول جو

نخوددره
(نُ خُ دَ)
دهی است از دهستان حومه بخش تکاب شهرستان مراغه، در 18هزارگزی جنوب غربی تکاب و 7500گزی شمال غربی راه تکاب به میرانشاه. در ناحیۀ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 131 تن سکنه دارد. آبش از چشمه سارها، محصولش غلات وبادام و کرچک و حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نُ خُدْ چَ)
دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان، در 6هزارگزی مغرب سنقر و 2هزارگزی سلطان آباد. در دامنۀ سردسیری واقعاست و 280 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات وحبوبات و توتون، شغل اهالی زراعت و بافتن قالیچه و جاجیم و پلاس است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ دَ رِ)
دهی است از دهستان ازغنۀ بخش فیض آباد شهرستان تربت حیدریه واقع در 16 هزارگزی جنوب باختری فیض آباد محولات و 4 هزارگزی شمال شوسۀ عمومی مشهد به کاشمر با هوای معتدل و 570 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
خورده ناشده. ناخورده، که نخورده است. که مزۀ چیزی را نچشیده است، مجازاً، غیرمتنعم.
- امثال:
از نخورده بگیر بده به خورده، نظیر:
از ندار بگیر بده به دارا
لغت نامه دهخدا
(نُ خُدْ، دَ رِ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان رشت، در 4هزارگزی مغرب رشت، بر کنار راه رشت به فومن، در جلگۀ معتدل مرطوبی واقع است و 779 تن سکنه دارد. آبش از استخر، محصولش برنج و ابریشم و توتون سیگارو چای. شغل اهالی زراعت و کارگری است. این ده یک کار خانه چای دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو دَ رَ / رِ)
فرزند عزیز. (جهانگیری). فرزند عزیز و گرامی. (برهان قاطع) (آنندراج) (از انجمن آرا) (ناظم الاطباء) :
نودرمنش سکندر ثانی که در جهان
چون او نزاد مادر ایام نودره.
شمس فخری.
درست آن نوده است. رجوع به حاشیۀ برهان قاطع چ معین و فرهنگ رشیدی و نیز رجوع به نوده شود، شجاع و بهادر و جنگجو، طریقه دوختن و حاشیۀ دوخته شده بر جامه (؟). (ناظم الاطباء) ، به روی هم تاشده و به هم چسبیده شده و چین خورده (؟). (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا