جدول جو
جدول جو

معنی نحلهً - جستجوی لغت در جدول جو

نحلهً
(نُ / نِ کَ دَ)
هبتی. بخششی. (ترجمان علامۀ جرجانی). قوله تعالی: و آتوا النساء صدقاتهن نحلهً، ای فریضه، و قیل دیانه، و قیل اراد هبه. (ناظم الاطبا). رجوع به نحله (ن ل / ن ل ) شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نحله
تصویر نحله
مذهب، دیانت
در فقه و حقوق بخشش، هبه
کابین زن دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نحله
تصویر نحله
زنبور عسل، نوعی زنبور کوچک به رنگ زرد یا قهوه ای که موم و عسل تولید می کند، مگس انگبین، گوژانگبین، منگ، منج، کبت
فرهنگ فارسی عمید
(نِ لَ)
مذهبی که کسی بر خود ببندد و به خود نسبت کند. (ناظم الاطباء). دعوی. (المنجد). دینی که از جانب خدای تعالی نیامده باشد. (یادداشت مؤلف) ، مذهب. دیانت. (المنجد). ملت. دیانت. (یادداشت مؤلف) ، (اصطلاح فقه) هبه. (یادداشت مؤلف). بخشش مال غیرمنقول مقابل هدیه که بخشش مال منقول است. (حقوق مدنی تألیف عمید)
لغت نامه دهخدا
(نُ لَ)
بخشش. عطا. (غیاث اللغات). عطا. (مهذب الاسما) ، صدقه. (غیاث اللغات) ، باریکی. لاغری. دقت و هزال. نحل. (المنجد)
لغت نامه دهخدا
نحله در فارسی کابین دست پیمان، دبستان فرزانی، آیین دین، بخشش دهش عطیه بخشش، دعوی، مذهب دیانت، جمع نحل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نحله
تصویر نحله
((نُ یا نِ لِ))
عطیه، بخشش، مذهب، کیش، جمع نحل
فرهنگ فارسی معین
آیین، دین، کیش، مذهب، مسلک، مشرب
فرهنگ واژه مترادف متضاد