نجفه الکثیب، بغل ریگ توده که باد و ریگ آنجای را کنده مانند آب کند کرده باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). کأنه جرف منجرف. (از اقرب الموارد)
نجفه الکثیب، بغل ریگ توده که باد و ریگ آنجای را کنده مانند آب کند کرده باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). کأنه جرف منجرف. (از اقرب الموارد)
جای بلند و دراز و نرم که آب بر آن نرود. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج). جائی در وادی که آب بر آن نرود. (از المنجد) ، تل. (المنجد) ، بندآب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مسناه. (اقرب الموارد)
جای بلند و دراز و نرم که آب بر آن نرود. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج). جائی در وادی که آب بر آن نرود. (از المنجد) ، تل. (المنجد) ، بندآب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مسناه. (اقرب الموارد)
آمبیانس (Ambiance) یا نوفه در فیلم سازی به محیط صوتی و تصویری یک صحنه اشاره دارد که به خلق حال و هوا، جو و احساسات خاصی در بیننده کمک می کند. آمبیانس به عناصر مختلفی از جمله صداهای پس زمینه، نورپردازی، طراحی صحنه و حتی موسیقی متن بستگی دارد. ایجاد یک آمبیانس مناسب می تواند تأثیر قابل توجهی بر روی تجربه و احساسات بیننده داشته باشد. عناصر کلیدی در ایجاد آمبیانس: 1. صداهای پس زمینه (Ambient Sounds) : - صدای محیطی : شامل صداهای طبیعی یا مصنوعی است که در پس زمینه شنیده می شوند، مانند صدای باد، باران، پرندگان، صدای خیابان و غیره. - موسیقی : استفاده از موسیقی متن مناسب می تواند به تقویت حس و حال صحنه کمک کند. موسیقی می تواند آرامش بخش، ترسناک، هیجان انگیز یا غم انگیز باشد. - افکت های صوتی : استفاده از افکت های صوتی خاص برای تقویت یا ایجاد احساسات خاص در صحنه، مانند صدای در زدن، صدای قدم ها و غیره. 2. نورپردازی (Lighting) : - نور طبیعی و مصنوعی : انتخاب نوع نورپردازی می تواند به شدت بر روی حال و هوای صحنه تأثیر بگذارد. نور گرم و نرم می تواند حس راحتی و آرامش ایجاد کند، در حالی که نور سرد و تند می تواند حس تنش و استرس را القا کند. - کنتراست و سایه ها : استفاده از سایه ها و کنتراست بالا برای ایجاد حس درام و تعلیق. 3. طراحی صحنه (Set Design) : - دکوراسیون : انتخاب دکوراسیون، رنگ ها و چیدمان صحنه ها می تواند به شدت بر روی حس و حال صحنه تأثیر بگذارد. استفاده از وسایل و عناصر بصری خاص برای ایجاد جو و فضای مورد نظر. - لباس ها و گریم : انتخاب لباس ها و گریم مناسب برای بازیگران برای تقویت حس و حال صحنه. 4. تصویربرداری (Cinematography) : - زاویه های دوربین : استفاده از زاویه های مختلف دوربین برای ایجاد احساسات و تمرکز بر عناصر خاص صحنه. - حرکات دوربین : استفاده از حرکت های آرام و پیوسته برای صحنه های آرام و استفاده از حرکت های سریع و ناگهانی برای صحنه های هیجان انگیز. نمونه ها و مثال ها: - فیلم های ترسناک : در این ژانر از صداهای محیطی ترسناک، نورپردازی کم و سایه دار و موسیقی های تنش زا برای ایجاد حس ترس و اضطراب استفاده می شود. نمونه بارز آن فیلم `The Conjuring` است. - فیلم های عاشقانه : استفاده از نورهای نرم و گرم، موسیقی های آرام و ملایم و صداهای طبیعی مانند صدای پرندگان یا جریان آب برای ایجاد حس عشق و آرامش. نمونه آن فیلم `La La Land` است. - فیلم های علمی-تخیلی : استفاده از صداهای محیطی مصنوعی، نورپردازی های خاص و دکوراسیون های آینده نگرانه برای ایجاد حس آینده نگری و کشف ناشناخته ها. نمونه بارز آن فیلم `Blade Runner 2049` است. نکات و تکنیک ها برای ایجاد آمبیانس مؤثر: 1. انتخاب صداهای مناسب : توجه به جزئیات صداهای محیطی و استفاده از آنها برای تقویت حال و هوای صحنه. 2. تجربه گرایی : آزمایش با نورپردازی، طراحی صحنه و موسیقی های مختلف برای یافتن ترکیب مناسب. 3. هماهنگی بین عناصر : اطمینان از هماهنگی بین تمامی عناصر آمبیانس برای ایجاد یک تجربه یکپارچه و متناسب. آمبیانس نقش حیاتی در ایجاد حال و هوای صحنه ها دارد و می تواند تجربه تماشای فیلم را به شدت بهبود بخشد. توجه به جزئیات و هماهنگی بین عناصر مختلف، کلید ایجاد یک آمبیانس مؤثر و به یادماندنی است.
آمبیانس (Ambiance) یا نوفه در فیلم سازی به محیط صوتی و تصویری یک صحنه اشاره دارد که به خلق حال و هوا، جو و احساسات خاصی در بیننده کمک می کند. آمبیانس به عناصر مختلفی از جمله صداهای پس زمینه، نورپردازی، طراحی صحنه و حتی موسیقی متن بستگی دارد. ایجاد یک آمبیانس مناسب می تواند تأثیر قابل توجهی بر روی تجربه و احساسات بیننده داشته باشد. عناصر کلیدی در ایجاد آمبیانس: 1. صداهای پس زمینه (Ambient Sounds) : - صدای محیطی : شامل صداهای طبیعی یا مصنوعی است که در پس زمینه شنیده می شوند، مانند صدای باد، باران، پرندگان، صدای خیابان و غیره. - موسیقی : استفاده از موسیقی متن مناسب می تواند به تقویت حس و حال صحنه کمک کند. موسیقی می تواند آرامش بخش، ترسناک، هیجان انگیز یا غم انگیز باشد. - افکت های صوتی : استفاده از افکت های صوتی خاص برای تقویت یا ایجاد احساسات خاص در صحنه، مانند صدای در زدن، صدای قدم ها و غیره. 2. نورپردازی (Lighting) : - نور طبیعی و مصنوعی : انتخاب نوع نورپردازی می تواند به شدت بر روی حال و هوای صحنه تأثیر بگذارد. نور گرم و نرم می تواند حس راحتی و آرامش ایجاد کند، در حالی که نور سرد و تند می تواند حس تنش و استرس را القا کند. - کنتراست و سایه ها : استفاده از سایه ها و کنتراست بالا برای ایجاد حس درام و تعلیق. 3. طراحی صحنه (Set Design) : - دکوراسیون : انتخاب دکوراسیون، رنگ ها و چیدمان صحنه ها می تواند به شدت بر روی حس و حال صحنه تأثیر بگذارد. استفاده از وسایل و عناصر بصری خاص برای ایجاد جو و فضای مورد نظر. - لباس ها و گریم : انتخاب لباس ها و گریم مناسب برای بازیگران برای تقویت حس و حال صحنه. 4. تصویربرداری (Cinematography) : - زاویه های دوربین : استفاده از زاویه های مختلف دوربین برای ایجاد احساسات و تمرکز بر عناصر خاص صحنه. - حرکات دوربین : استفاده از حرکت های آرام و پیوسته برای صحنه های آرام و استفاده از حرکت های سریع و ناگهانی برای صحنه های هیجان انگیز. نمونه ها و مثال ها: - فیلم های ترسناک : در این ژانر از صداهای محیطی ترسناک، نورپردازی کم و سایه دار و موسیقی های تنش زا برای ایجاد حس ترس و اضطراب استفاده می شود. نمونه بارز آن فیلم `The Conjuring` است. - فیلم های عاشقانه : استفاده از نورهای نرم و گرم، موسیقی های آرام و ملایم و صداهای طبیعی مانند صدای پرندگان یا جریان آب برای ایجاد حس عشق و آرامش. نمونه آن فیلم `La La Land` است. - فیلم های علمی-تخیلی : استفاده از صداهای محیطی مصنوعی، نورپردازی های خاص و دکوراسیون های آینده نگرانه برای ایجاد حس آینده نگری و کشف ناشناخته ها. نمونه بارز آن فیلم `Blade Runner 2049` است. نکات و تکنیک ها برای ایجاد آمبیانس مؤثر: 1. انتخاب صداهای مناسب : توجه به جزئیات صداهای محیطی و استفاده از آنها برای تقویت حال و هوای صحنه. 2. تجربه گرایی : آزمایش با نورپردازی، طراحی صحنه و موسیقی های مختلف برای یافتن ترکیب مناسب. 3. هماهنگی بین عناصر : اطمینان از هماهنگی بین تمامی عناصر آمبیانس برای ایجاد یک تجربه یکپارچه و متناسب. آمبیانس نقش حیاتی در ایجاد حال و هوای صحنه ها دارد و می تواند تجربه تماشای فیلم را به شدت بهبود بخشد. توجه به جزئیات و هماهنگی بین عناصر مختلف، کلید ایجاد یک آمبیانس مؤثر و به یادماندنی است.
ناف مانند مانند ناف، در علم زیست شناسی کیسۀ کوچکی که زیر شکم آهوی مشک قرار دارد و مشک از آن خارج می شود، کنایه از ماده ای که در ناف آهوی مشک جمع می شود، مشک
ناف مانند مانند ناف، در علم زیست شناسی کیسۀ کوچکی که زیر شکم آهوی مشک قرار دارد و مشک از آن خارج می شود، کنایه از ماده ای که در ناف آهوی مشک جمع می شود، مشک
نام بازیی است معروف.... (آنندراج ذیل گنجیفه). در مجلۀ یغما مقاله ای تحت عنوان گنجفه آمده است که خلاصۀ آن نقل میشود: گنجفه چیست ؟ مؤلف آنندراج نویسد: ’گنجیفه بالفتح ف، نام بازیی است معروف آنرا به حذف تحتانی گنجفه نیز خوانند’. در فرهنگ نفیسی آمده است: ’گنجفه، ورقهایی که بدان بازی کنند و خود این بازی’. ظاهراً گنجفه قبل از عصر صفویه بازی معمول و متداول نبوده است. مؤلف شاهد صادق که فصل شصت وچهارم کتاب خود را به گنجفه اختصاص داده نویسد: ’از مخترعات میر غیاث الدین منصور شیرازی است و گمان آن است که از گنجفۀ فرنگیان استخراج کرده و نام آن گنج فهم است به کثرت استعمال به گنجفه مشهور شده. و آن بر چند قسم است و برخی از آن را این حقیر اختراع کرده’ با توجه به اینکه میر غیاث الدین منصور شیرازی در سال 940یا 948 یا 949 هجری قمری وفات یافته است. معلوم می شود که اختراع بازی گنجفه به قبل از عصر صفویه نمیرسد. اهلی شیرازی که بگفتۀ مؤلف تحفۀ سامی ’در کبر سن در سنۀ اثنین و اربعین وتسعمائه در شیراز فوت شد’ کتابچه ای به نام گنجفه دارد که شامل نودوشش دوبیتی است. وی در دیباچه می گوید: ’این دوبیتی ها را آنگونه سرودم که هرگاه هر یک از آنها را بر یک برگ سفید و بینشان بنویسند به جای یک برگ گنجفه باشد و همه آنها بجای یکدستگاه گنجفه به کار رود که البته با گفتۀ مؤلف شاهد صادق مغایرتی ندارد. و اگر هم اهلی سی سال قبل از مرگش دوبیتی ها را سروده باشد باز به قبل از دورۀ صفویه نمی رسد. (با توجه به اینکه این بازی، بازی دربار بوده و به محض اختراع آن شعرا می توانسته اند راجع به آن شعر بسرایند). بنابراین من فکر میکنم بازی گنجفه در دورۀ صفویه رواج یافته باشد و اگر قبل از این دوره هم وجود داشته است، قدمتش به بیش از چند سال قبل از عصر صفویه نمی رسد. سیدمحمد علی داعی مؤلف فرهنگ نظام از کتاب جواهرنامه اثر محمد بن منصور از تألیفات قرن نهم هجری چنین نقل کند: ’در نواحی نیشابور جوهری شبیه فیروزه از کانی قریب بکان آن استخراج می کنند و این قطعه هایی کبیر میباشد و از آن نرد و شطرنج و گنجفه و امثال اینها می تراشند’ که بنابر عبارت ’نرد شطرنج گنجفه’ می توان گفت گنجفه قبل از صفویه، بازیی متداول بوده که آنرا از فیروزه ساخته و به کار برده اند، و البته این مطلب با آنچه که مؤلف شاهد صادق ذکر کرده و آن را از مخترعات میر غیاث الدین منصور شیرازی دانسته است منافات دارد. نگارنده چون در صحت مندرجات فرهنگ نظام شک داشت به ’جواهرنامه’ یا ’گوهرنامه’ تألیف محمد بن منصور مراجعه کرد و جمله را چنین یافت ’و در نواحی نشابور جوهری شبیه فیروزه از کانی قریب بکان آن استخراج میکنند و این جوهر را قطعه هایی کبیر میباشد و از آن نرد و شطرنج و کفچه و امثال اینها می تراشند’، و صحیح هم همین است. چون نظیر این جمله در جای دیگر همین کتاب به کار رفته: ’حجری رخو المحک است که ازآن نرد و شطرنج و دستۀ کارد و غیر اینها می تراشند’. به هر حال بازی گنجفه در اوایل عهد صفویه رونق یافت. از میان پادشاهان صفویه، شاه عباس اول به گنجفه علاقه زیادی داشت، همچنین سران سپاه او در اغلب اوقات گنجفه می باختند. ولی در زمان شاه عباس دوم اوضاع دیگرگون شد، بازی گنجفه مثل سایر بازیها قمار به حساب آمدو ممنوع گردید. شاید علت کسادی بازار گنجفه در این دوره، تعصب و دیانت وزیر اعظم شاه عباس ثانی خلیفه سلطان بوده است. تاورنیه می نویسد: در میان اقسام قمارهای ایرانی یک قسم بازی ورق دارند که گنجفه می نامند، ورقهای ما چهار نشان دارد، اما اوراق ایرانی دارای هشت نشان است’. در فهرست کتاب خانه اهدایی مشکاه به دانشگاه چنین آمده است: ’گنجفه یا گنجیفه، نوعی ورق بازی ایرانی است که اکنون از میان رفته است. در این بازی هشت دستۀ دوازده برگی که نودوشش ورق داشته به کار میرفت. هر یک از این دسته های هشتگانه نامی به ترتیب زیر داشت: غلام، تاج، شمشیر، اشرفی، چنگ، برات، سکه و قماش. و هر یک از این دسته ها 12 برگ داشت، دو تا به نام شاه و وزیر و دیگران به شمارۀ یک تا ده شناخته می گردد’. نویسنده در این جا ’اشرفی’ و ’سکه’ رابجای دو اصطلاح ’زر سرخ’ و ’زر سفید’ به کار برده است، و گویا اصل اصطلاح معمول در بازی گنجفه هم همین ’زر سرخ’ و ’زر سفید’ است، چنانکه در شاهد صادق هم آمده: ’نوع دیگر نیز هست که گنجفه همرنگ از آن استخراج شده و آن بازی گنجفه متعارف است، لیکن باید که آفتاب ورق ’سرخ’ برآید’ و نیز از عبارت طغرای مشهدی که در فهرست منزوی نام آن ذکر شده اصطلاح ’زر سرخ’ و همچنین اصطلاح ’زر سفید’ بخوبی پیداست: ’گنجیفه را دل از تیغ مهاجرت پاره پاره گردیده، و از دفتر وجودش دو فرد را هیچکس یکجا ندیده. اصنافش از کساد بازاری دکانها برچیده اند، و دست امید ازدامن خریدار کشیده. ’شمشیر’ منتظر که آب رفته به جوی بازآید و ’چنگ’ گوش بر صدا که تار امید به آواز آید. از بی رونقی ’قماش’ پنبه را به جان افتاد و ’تاج’ را در کلاه اعتبار پشمی نماند. ’زر سرخ’ به رنگ زرد عهد بسته و ’زر سفید’ بر دریل سیاه نشسته، ده ’غلام’ را به یک پشیز نمی خرند و دستۀ ’برات’ را به کاغذ حلوایی نمی شمرند’ بنابراین اوراق گنجفه دارای هشت صنف بوده به نامهای: زر سرخ، زر سفید، برات، قماش، چنگ، شمشیر، تاج، غلام و هر ی’ از این اصناف دارای ی’ شاه و یک وزیر بوده اند. اوراق گنجفه را از چوب می ساخته اند و گاهی استادان زبردست وماهر تصویرهای آن را رسم میکردند. در مورد شکل اوراق گنجفه و تصویرهایی که روی آن اوراق رسم میشده. مؤلف آئین اکبری نویسد: ’پادشاه زر سرخ را چنان برکشندکه زر می بخشیده باشد و وزیر بر صندلی بینندۀ خزانه، در ده صفحه از ی’ تا ده صورت انواع عملۀ زر نویسد’ و نیز نویسد: ’پادشاه برات را نیز بر تخت تصویر نمایند که او را فرامین و اسناد و اوراق دفتر مینموده باشند و وزیر آن را بر صندلی نشسته، دفتر در پیش و در صفحات، کارگزاران، کاغذگر، مهره کش، سطرکش نویسند’.و پادشاه قماش را می نویسد که ’به شکوه بزرگی برکشندچنانچه قماش می دیده باشد و در صفحات جانداران بارکش’ ’پادشاه چنگ را بر تخت کشند که نغمه می شنوده باشد، و وزیر را در صندلی بر پژوهش حال اهل نغمه و در صفحات گوناگون خنیاگر، پادشاه زر سفید را بر تخت چنان نویسد که روپیه و دیگر سیمین نقدی بخشیده باشد و وزیر بر صندلی در پژوهش آن و در صفحات بسان زر سرخ کارگزاران نگارند. پادشاه شمشیر چنان نگارند که پلارک می آزموده باشند، و وزیر بر صندلی نشسته سلاح خانه می دیده باشد و در صفحات آن آهنگر و صیقلگر و جز آن نگارند. پادشاه تاج را بخشندۀ آن تصویر کنند و وزیر را بر صندلی که سرانجام آن باشد ودر صفحات دیگر عملۀ آن چون درزی و اتوکش. و پادشاه غلام را بر فیل سوار نگارند، و وزیر او را بر عرابه و در اوراق انواع غلامان نویسند بعضی نشسته، برخی افتاده، طایفه ای مست، گروهی هشیار و جز آن’ اکبرشاه هندی از این گنجفۀ ایرانی تقلید کرد و گنجفه ای ساخت که دارای دوازده صنف بود به نامهای: اشوپت (به فتح همزه و سکون شین منقوط و فتح واو و بای فارسی و کسر تای فوقانی). گچ پت (به فتح گاف فارسی و سکون جیم). نرپت (به فتح نون و سکون را) ، گده پت (به فتح گاف فارسی و دال هندی و های خفی) ، دهنی پت (به فتح دال و های خفی و سکون نون) ، دل پت. (به فتح دال و سکون لام) ، نواپت (به فتح نون و واو و الف) ، تی پت (به کسر تای فوقانی و فتح یای تحتانی) ، سرپت (به ضم سین و فتح را) ، اسرپت (به فتح همزه و سکون سین و را) ، بن پت (به فتح به او سکون نون) ، آه پت (به فتح همزه و کسر هاء). هر کدام از این اصناف دوازده ورق داشت و گویا نحوۀ بازی آن مثل گنجفه بازی ایرانی بوده است. بازی گنجفه، از چگونگی بازی گنجفه اطلاع صحیحی در دست نیست، و در کتابهایی که مورد استفادۀ نگارنده (تقی خان) قرار گرفته از نحوۀ این بازی شرحی نیامده است. ولی مؤلف شاهد صادق تفصیل چگونگی بازی گنجفه را به رساله ای به نام ’علم ملاعب’ حوالت داده، متأسفانه نگارنده هرچه بیشتر برای به دست آوردن این رساله کوشش کرد کمتر یافت، جز اینکه بخشی از نفایس الفنون به علم ملاعب اختصاص داده شده و در آن بحث از نرد و شطرنج گفتگو به میان آمده و از گنجفه نامی نیست. به غیر از این، میرزا صادق صادقی در چگونگی بازی گنجفه شمه ای ذکر میکند که البته درست مفهوم نیست مگر اینکه به حدس و گمان متوسل شد و چگونگی بازی را دریافت. ظاهراً بازی گنجفه مانند بازیی که امروزه با ورق می کنند و به نام ’حکم’ معروف است، بوده. زیرا اولاً، به گمان مؤلف شاهد صادق گنجفه بازی ایرانی ازگنجفۀ فرنگیان استخراج شده، بنابراین بعید نیست که گنجفه تقلیدی از حکم باشد. ثانیاً در حکم، بازی کنان همیشه سعی میکنند اوراقی که دارای خالهای ریز است از دست خود خارج کنند و درشت خالها را نگهدارند (البته وقتی که حریف خال برنده ای پائین می آید). در گنجفه هم همین طور است. ملا واهب قندهاری گوید: مانند آن ورق که ز سر وا کند کسی حسنت به چرخ گنجفه داد آفتاب را. ثالثاً، میرزا صادق صادقی می نویسد: ’هر حکمی که گیرند حریفان همرنگ آن خرج دهند واگر نداشته باشند حکم به خرج اندازند’ که عیناً روشی است که در بازی ’حکم’ معمول است. و چون بازی حکم از بازیهای روزمرۀ جوانان امروز است و اغلب آن را می دانند و کمتر کسی است که این بازی را نکرده باشد و نداند، به شرحش نمی پردازیم. (نقل به اختصار از مجلۀ یغما سال سیزدهم شمارۀ 6 ص 296 به بعد مقالۀ گنجفه به قلم بهروز تقی خانی)، صفحه ای مانند نرد و شطرنج که برآن گنجفه بازی میکردند، ورقهایی که باآن گنجفه بازی میکردند
نام بازیی است معروف.... (آنندراج ذیل گنجیفه). در مجلۀ یغما مقاله ای تحت عنوان گنجفه آمده است که خلاصۀ آن نقل میشود: گنجفه چیست ؟ مؤلف آنندراج نویسد: ’گنجیفه بالفتح ف، نام بازیی است معروف آنرا به حذف تحتانی گنجفه نیز خوانند’. در فرهنگ نفیسی آمده است: ’گنجفه، ورقهایی که بدان بازی کنند و خود این بازی’. ظاهراً گنجفه قبل از عصر صفویه بازی معمول و متداول نبوده است. مؤلف شاهد صادق که فصل شصت وچهارم کتاب خود را به گنجفه اختصاص داده نویسد: ’از مخترعات میر غیاث الدین منصور شیرازی است و گمان آن است که از گنجفۀ فرنگیان استخراج کرده و نام آن گنج فهم است به کثرت استعمال به گنجفه مشهور شده. و آن بر چند قسم است و برخی از آن را این حقیر اختراع کرده’ با توجه به اینکه میر غیاث الدین منصور شیرازی در سال 940یا 948 یا 949 هجری قمری وفات یافته است. معلوم می شود که اختراع بازی گنجفه به قبل از عصر صفویه نمیرسد. اهلی شیرازی که بگفتۀ مؤلف تحفۀ سامی ’در کبر سن در سنۀ اثنین و اربعین وتسعمائه در شیراز فوت شد’ کتابچه ای به نام گنجفه دارد که شامل نودوشش دوبیتی است. وی در دیباچه می گوید: ’این دوبیتی ها را آنگونه سرودم که هرگاه هر یک از آنها را بر یک برگ سفید و بینشان بنویسند به جای یک برگ گنجفه باشد و همه آنها بجای یکدستگاه گنجفه به کار رود که البته با گفتۀ مؤلف شاهد صادق مغایرتی ندارد. و اگر هم اهلی سی سال قبل از مرگش دوبیتی ها را سروده باشد باز به قبل از دورۀ صفویه نمی رسد. (با توجه به اینکه این بازی، بازی دربار بوده و به محض اختراع آن شعرا می توانسته اند راجع به آن شعر بسرایند). بنابراین من فکر میکنم بازی گنجفه در دورۀ صفویه رواج یافته باشد و اگر قبل از این دوره هم وجود داشته است، قدمتش به بیش از چند سال قبل از عصر صفویه نمی رسد. سیدمحمد علی داعی مؤلف فرهنگ نظام از کتاب جواهرنامه اثر محمد بن منصور از تألیفات قرن نهم هجری چنین نقل کند: ’در نواحی نیشابور جوهری شبیه فیروزه از کانی قریب بکان آن استخراج می کنند و این قطعه هایی کبیر میباشد و از آن نرد و شطرنج و گنجفه و امثال اینها می تراشند’ که بنابر عبارت ’نرد شطرنج گنجفه’ می توان گفت گنجفه قبل از صفویه، بازیی متداول بوده که آنرا از فیروزه ساخته و به کار برده اند، و البته این مطلب با آنچه که مؤلف شاهد صادق ذکر کرده و آن را از مخترعات میر غیاث الدین منصور شیرازی دانسته است منافات دارد. نگارنده چون در صحت مندرجات فرهنگ نظام شک داشت به ’جواهرنامه’ یا ’گوهرنامه’ تألیف محمد بن منصور مراجعه کرد و جمله را چنین یافت ’و در نواحی نشابور جوهری شبیه فیروزه از کانی قریب بکان آن استخراج میکنند و این جوهر را قطعه هایی کبیر میباشد و از آن نرد و شطرنج و کفچه و امثال اینها می تراشند’، و صحیح هم همین است. چون نظیر این جمله در جای دیگر همین کتاب به کار رفته: ’حجری رخو المحک است که ازآن نرد و شطرنج و دستۀ کارد و غیر اینها می تراشند’. به هر حال بازی گنجفه در اوایل عهد صفویه رونق یافت. از میان پادشاهان صفویه، شاه عباس اول به گنجفه علاقه زیادی داشت، همچنین سران سپاه او در اغلب اوقات گنجفه می باختند. ولی در زمان شاه عباس دوم اوضاع دیگرگون شد، بازی گنجفه مثل سایر بازیها قمار به حساب آمدو ممنوع گردید. شاید علت کسادی بازار گنجفه در این دوره، تعصب و دیانت وزیر اعظم شاه عباس ثانی خلیفه سلطان بوده است. تاورنیه می نویسد: در میان اقسام قمارهای ایرانی یک قسم بازی ورق دارند که گنجفه می نامند، ورقهای ما چهار نشان دارد، اما اوراق ایرانی دارای هشت نشان است’. در فهرست کتاب خانه اهدایی مشکاه به دانشگاه چنین آمده است: ’گنجفه یا گنجیفه، نوعی ورق بازی ایرانی است که اکنون از میان رفته است. در این بازی هشت دستۀ دوازده برگی که نودوشش ورق داشته به کار میرفت. هر یک از این دسته های هشتگانه نامی به ترتیب زیر داشت: غلام، تاج، شمشیر، اشرفی، چنگ، برات، سکه و قماش. و هر یک از این دسته ها 12 برگ داشت، دو تا به نام شاه و وزیر و دیگران به شمارۀ یک تا ده شناخته می گردد’. نویسنده در این جا ’اشرفی’ و ’سکه’ رابجای دو اصطلاح ’زر سرخ’ و ’زر سفید’ به کار برده است، و گویا اصل اصطلاح معمول در بازی گنجفه هم همین ’زر سرخ’ و ’زر سفید’ است، چنانکه در شاهد صادق هم آمده: ’نوع دیگر نیز هست که گنجفه همرنگ از آن استخراج شده و آن بازی گنجفه متعارف است، لیکن باید که آفتاب ورق ’سرخ’ برآید’ و نیز از عبارت طغرای مشهدی که در فهرست منزوی نام آن ذکر شده اصطلاح ’زر سرخ’ و همچنین اصطلاح ’زر سفید’ بخوبی پیداست: ’گنجیفه را دل از تیغ مهاجرت پاره پاره گردیده، و از دفتر وجودش دو فرد را هیچکس یکجا ندیده. اصنافش از کساد بازاری دکانها برچیده اند، و دست امید ازدامن خریدار کشیده. ’شمشیر’ منتظر که آب رفته به جوی بازآید و ’چنگ’ گوش بر صدا که تار امید به آواز آید. از بی رونقی ’قماش’ پنبه را به جان افتاد و ’تاج’ را در کلاه اعتبار پشمی نماند. ’زر سرخ’ به رنگ زرد عهد بسته و ’زر سفید’ بر دریل سیاه نشسته، ده ’غلام’ را به یک پشیز نمی خرند و دستۀ ’برات’ را به کاغذ حلوایی نمی شمرند’ بنابراین اوراق گنجفه دارای هشت صنف بوده به نامهای: زر سرخ، زر سفید، برات، قماش، چنگ، شمشیر، تاج، غلام و هر ی’ از این اصناف دارای ی’ شاه و یک وزیر بوده اند. اوراق گنجفه را از چوب می ساخته اند و گاهی استادان زبردست وماهر تصویرهای آن را رسم میکردند. در مورد شکل اوراق گنجفه و تصویرهایی که روی آن اوراق رسم میشده. مؤلف آئین اکبری نویسد: ’پادشاه زر سرخ را چنان برکشندکه زر می بخشیده باشد و وزیر بر صندلی بینندۀ خزانه، در ده صفحه از ی’ تا ده صورت انواع عملۀ زر نویسد’ و نیز نویسد: ’پادشاه برات را نیز بر تخت تصویر نمایند که او را فرامین و اسناد و اوراق دفتر مینموده باشند و وزیر آن را بر صندلی نشسته، دفتر در پیش و در صفحات، کارگزاران، کاغذگر، مهره کش، سطرکش نویسند’.و پادشاه قماش را می نویسد که ’به شکوه بزرگی برکشندچنانچه قماش می دیده باشد و در صفحات جانداران بارکش’ ’پادشاه چنگ را بر تخت کشند که نغمه می شنوده باشد، و وزیر را در صندلی بر پژوهش حال اهل نغمه و در صفحات گوناگون خنیاگر، پادشاه زر سفید را بر تخت چنان نویسد که روپیه و دیگر سیمین نقدی بخشیده باشد و وزیر بر صندلی در پژوهش آن و در صفحات بسان زر سرخ کارگزاران نگارند. پادشاه شمشیر چنان نگارند که پلارک می آزموده باشند، و وزیر بر صندلی نشسته سلاح خانه می دیده باشد و در صفحات آن آهنگر و صیقلگر و جز آن نگارند. پادشاه تاج را بخشندۀ آن تصویر کنند و وزیر را بر صندلی که سرانجام آن باشد ودر صفحات دیگر عملۀ آن چون درزی و اتوکش. و پادشاه غلام را بر فیل سوار نگارند، و وزیر او را بر عرابه و در اوراق انواع غلامان نویسند بعضی نشسته، برخی افتاده، طایفه ای مست، گروهی هشیار و جز آن’ اکبرشاه هندی از این گنجفۀ ایرانی تقلید کرد و گنجفه ای ساخت که دارای دوازده صنف بود به نامهای: اشوپت (به فتح همزه و سکون شین منقوط و فتح واو و بای فارسی و کسر تای فوقانی). گچ پت (به فتح گاف فارسی و سکون جیم). نرپت (به فتح نون و سکون را) ، گده پت (به فتح گاف فارسی و دال هندی و های خفی) ، دهنی پت (به فتح دال و های خفی و سکون نون) ، دل پت. (به فتح دال و سکون لام) ، نواپت (به فتح نون و واو و الف) ، تی پت (به کسر تای فوقانی و فتح یای تحتانی) ، سرپت (به ضم سین و فتح را) ، اسرپت (به فتح همزه و سکون سین و را) ، بن پت (به فتح به او سکون نون) ، آه پت (به فتح همزه و کسر هاء). هر کدام از این اصناف دوازده ورق داشت و گویا نحوۀ بازی آن مثل گنجفه بازی ایرانی بوده است. بازی گنجفه، از چگونگی بازی گنجفه اطلاع صحیحی در دست نیست، و در کتابهایی که مورد استفادۀ نگارنده (تقی خان) قرار گرفته از نحوۀ این بازی شرحی نیامده است. ولی مؤلف شاهد صادق تفصیل چگونگی بازی گنجفه را به رساله ای به نام ’علم ملاعب’ حوالت داده، متأسفانه نگارنده هرچه بیشتر برای به دست آوردن این رساله کوشش کرد کمتر یافت، جز اینکه بخشی از نفایس الفنون به علم ملاعب اختصاص داده شده و در آن بحث از نرد و شطرنج گفتگو به میان آمده و از گنجفه نامی نیست. به غیر از این، میرزا صادق صادقی در چگونگی بازی گنجفه شمه ای ذکر میکند که البته درست مفهوم نیست مگر اینکه به حدس و گمان متوسل شد و چگونگی بازی را دریافت. ظاهراً بازی گنجفه مانند بازیی که امروزه با ورق می کنند و به نام ’حکم’ معروف است، بوده. زیرا اولاً، به گمان مؤلف شاهد صادق گنجفه بازی ایرانی ازگنجفۀ فرنگیان استخراج شده، بنابراین بعید نیست که گنجفه تقلیدی از حکم باشد. ثانیاً در حکم، بازی کنان همیشه سعی میکنند اوراقی که دارای خالهای ریز است از دست خود خارج کنند و درشت خالها را نگهدارند (البته وقتی که حریف خال برنده ای پائین می آید). در گنجفه هم همین طور است. ملا واهب قندهاری گوید: مانند آن ورق که ز سر وا کند کسی حسنت به چرخ گنجفه داد آفتاب را. ثالثاً، میرزا صادق صادقی می نویسد: ’هر حکمی که گیرند حریفان همرنگ آن خرج دهند واگر نداشته باشند حکم به خرج اندازند’ که عیناً روشی است که در بازی ’حکم’ معمول است. و چون بازی حکم از بازیهای روزمرۀ جوانان امروز است و اغلب آن را می دانند و کمتر کسی است که این بازی را نکرده باشد و نداند، به شرحش نمی پردازیم. (نقل به اختصار از مجلۀ یغما سال سیزدهم شمارۀ 6 ص 296 به بعد مقالۀ گنجفه به قلم بهروز تقی خانی)، صفحه ای مانند نرد و شطرنج که برآن گنجفه بازی میکردند، ورقهایی که باآن گنجفه بازی میکردند
نجعه در فارسی گیاه جستن، جست و جوی آب و گیاه، خوراک دلپذیر گیاه جستن خواستن گیاه در جای آن، جستجوی آب وعلف، خوراک مطلوب: ... وتانه بس دیر لهنه کلاب ونجعه ذئاب خواهندشد
نجعه در فارسی گیاه جستن، جست و جوی آب و گیاه، خوراک دلپذیر گیاه جستن خواستن گیاه در جای آن، جستجوی آب وعلف، خوراک مطلوب: ... وتانه بس دیر لهنه کلاب ونجعه ذئاب خواهندشد
ترسو بزدل، شتر رنجور کیسه ای بحجم یک نارنج که در زیرشکم جنس نرآهوی ختن در زیر جلد نزدیک عضو تناسلی حیوان قرار دارد و دارای منفذی است که از آن ماده ای قهوه یی رنگ روغنی شکل خارج میشود که بسیار خوشبو و معطراست و بنام مشک موسوم است و در عطرسازی بکار میرود، دستگاه تولید سلولهای جنسی نر در گیاهان گل دارکه مجموعه پرچمها را در برداردمجموعه اعضایی که در گیاهان تولید دانه های گرده میکنند وبنام پرچم موسومند مجموعه پرچم های گیاه. یا ترکیبات اسمی: نافه آهو. نافه آهو شدست ناف زمین از صبا عقد دو پیکر شدست پیکر باغ از هوا. (خاقانی سج. 37)، زلف خوشبوی معشوق. یا نافه مشک: نافه مشکم که گر بندم کنی در صد حصار سوی جان پرواز جوید طیب جان افزای من. (خاقانی. سج. 322) یا نافه مشک یافتن، بدست آوردن نافه، بلند آوازه شدن شهرت یافتن
ترسو بزدل، شتر رنجور کیسه ای بحجم یک نارنج که در زیرشکم جنس نرآهوی ختن در زیر جلد نزدیک عضو تناسلی حیوان قرار دارد و دارای منفذی است که از آن ماده ای قهوه یی رنگ روغنی شکل خارج میشود که بسیار خوشبو و معطراست و بنام مشک موسوم است و در عطرسازی بکار میرود، دستگاه تولید سلولهای جنسی نر در گیاهان گل دارکه مجموعه پرچمها را در برداردمجموعه اعضایی که در گیاهان تولید دانه های گرده میکنند وبنام پرچم موسومند مجموعه پرچم های گیاه. یا ترکیبات اسمی: نافه آهو. نافه آهو شدست ناف زمین از صبا عقد دو پیکر شدست پیکر باغ از هوا. (خاقانی سج. 37)، زلف خوشبوی معشوق. یا نافه مشک: نافه مشکم که گر بندم کنی در صد حصار سوی جان پرواز جوید طیب جان افزای من. (خاقانی. سج. 322) یا نافه مشک یافتن، بدست آوردن نافه، بلند آوازه شدن شهرت یافتن
نوعی بازی ایرانی که اکنون از رواج افتاده است. در این بازی هشت دسته دوازده برگی که نود و شش ورق دارد بکار می رود. هر یک از این دسته های هشتگانه سابقا نامی بترتیب زیر داشت: غلام تاج شمشیر اشرفی (زر سرخ) چنگ برات سکه (زر سفید) قماش. هر دسته 12 برگ داشت دو تا بنام شاه و وزیر و بقیه بشماره یک تا ده شناخته میگردید. برای این بازی دستگاهی مخصوص میساختند و آنرا گنجفه مینامیدند. برگهای نود و شش گانه این دستگاه طوری ساخته میشد که هر یک از آنها بتنهایی شناخته میگردید. امروزه گنجفه دارای 52 برگ است که از چهار دسته بنام: گشنیز خشت دل سرو تشکیل میشود و هر دسته 13 برگ دارد سه تای آنها: شاه: بی بی سرباز و ده تای دیگر از ده خال تا تک خال نام دارد، نام برگهای گنجفه
نوعی بازی ایرانی که اکنون از رواج افتاده است. در این بازی هشت دسته دوازده برگی که نود و شش ورق دارد بکار می رود. هر یک از این دسته های هشتگانه سابقا نامی بترتیب زیر داشت: غلام تاج شمشیر اشرفی (زر سرخ) چنگ برات سکه (زر سفید) قماش. هر دسته 12 برگ داشت دو تا بنام شاه و وزیر و بقیه بشماره یک تا ده شناخته میگردید. برای این بازی دستگاهی مخصوص میساختند و آنرا گنجفه مینامیدند. برگهای نود و شش گانه این دستگاه طوری ساخته میشد که هر یک از آنها بتنهایی شناخته میگردید. امروزه گنجفه دارای 52 برگ است که از چهار دسته بنام: گشنیز خشت دل سرو تشکیل میشود و هر دسته 13 برگ دارد سه تای آنها: شاه: بی بی سرباز و ده تای دیگر از ده خال تا تک خال نام دارد، نام برگهای گنجفه
گنجفیه، نوعی بازی ایرانی که اکنون از رواج افتاده است. در این بازی هشت دسته دوازده برگی که نود و شش ورق دارد به کار می رود. هر یک از این دسته های هشتگانه سابقاً نامی به ترتیب زیر داشت، غلام، تاج، شمشیر، اشرفی (زر سرخ)، چنگ
گنجفیه، نوعی بازی ایرانی که اکنون از رواج افتاده است. در این بازی هشت دسته دوازده برگی که نود و شش ورق دارد به کار می رود. هر یک از این دسته های هشتگانه سابقاً نامی به ترتیب زیر داشت، غلام، تاج، شمشیر، اشرفی (زر سرخ)، چنگ