جدول جو
جدول جو

معنی نتروجین - جستجوی لغت در جدول جو

نتروجین
(نِ)
ضبط عربی نیتروژن است. رجوع به نیتروژن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

الکلوئیدی سمّی که از گیاه بلادانه گرفته می شود و در برطرف کردن گرفتگی عضلات و گشادشدن مردمک چشم کاربرد دارد
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
نورالدین بتروجی. از شاگردان ابن طفیل در حوالی 582 هجری قمری میزیست و کتاب ’الهیئه’ از آثار اوست که به لاتینی نیز ترجمه شده است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
بازداشتن ستور را در منزل بر علف. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از المنجد). بازداشتن ستور را در خانه جهت علف. (ناظم الاطباء). بازداشتن ستور از علف و نفرستادن آن به چراگاه. (از شرح قاموس ترکی). بازداشتن چهارپا را از علف. (متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(تَ رَخْ خُ)
کوفتن و زدن دباغ پوست را جهت نرم گردانیدن. (از المنجد) (از اقرب الموارد) ، و عرب در مقام تحقیر گوید: ماادری ای من وجن الجلد هو، ای ای ّ الناس هو (اقرب الموارد) ، یعنی نمیدانم که کدام کس است او. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
عبدالکریم بن احمد بن فراج التروجی مکنی به ابومحمد از قریۀ تروجه مصر از محدثان است و از سلفی حدیث شنید و در معجم خود گوید: شیخ اجل او ابوبکر بن محمد بن ابراهیم بن الحسین الرازی حنفی است و افتخار او بدو بود. (از معجم البلدان). نقش محدثان در انتقال دقیق سنت پیامبر اسلام، چنان حیاتی بوده که بسیاری از علوم اسلامی مانند فقه و تفسیر، بر پایه تحقیقات آنان شکل گرفته اند. محدث کسی بود که عمر خود را صرف شنیدن، حفظ کردن، مقایسه و روایت احادیث کرد و در این مسیر، سفرهای طولانی به شهرهای مختلف را به جان می خرید. کتاب هایی چون صحیح بخاری و مسلم، نتیجه تلاش نسل های متعدد از محدثان هستند.
لغت نامه دهخدا
(تُ جِ)
دهی از دهستان قره طقان است که در بخش بهشهر شهرستان ساری و پنج هزارگزی باختر بهشهر بر کنار شوسۀ بهشهر به ساری قرار دارد. دامنه ای معتدل و مرطوب است و 1100 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و قنات و محصول آنجا برنج و غله و پنبه و مختصر ابریشم و صیفی و مرکبات است شغل مردم زراعت و عده ای کارگر کارخانه بهشهر می باشند تپه ای از ابنیۀ قدیمی و معدن سنگ ساختمانی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). و رجوع به مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 62 و 125 شود
لغت نامه دهخدا
فرانسوی زهر گیاه از داروها شبه قلیایی است سمی که از مهر گیاه گرفته میشود و در پزشکی و کحالی استعمال میگردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متزوجین
تصویر متزوجین
جمع متزوج در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مروج، از ریشه پارسی سوتنیتاران رواگ دهندگان جمع مروج در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : مروجین علم وادب
فرهنگ لغت هوشیار
ذرات ریزی که فاقد بار الکتریکی هستند و با پروتون در ساختمان هسته اتم ها شرکت دارند. فقط هسته اتم هیدرژن فاقد نوترون است نترون نترن
فرهنگ لغت هوشیار
((تْ رُ))
شبه قلیایی است سمی که از مهرگیاه گرفته می شود و در پزشکی و کحالی استعمال می گردد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آتروپین
تصویر آتروپین
زهر گیاه
فرهنگ واژه فارسی سره
از توابع قره طغان بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
نی میان پر که در حصیربافی از آن استفاده می شود
فرهنگ گویش مازندرانی
پشته و توده ی شاخ و برگ درختان، روزنه، پنجره ی کوچک برای روشنایی اتاق، اشکوب، روزنه، پنجره ی کوچک برای روشنایی اتاق، اشکوب، پشته و توده ی شاخ و برگ درختان
فرهنگ گویش مازندرانی