جدول جو
جدول جو

معنی نبلاط - جستجوی لغت در جدول جو

نبلاط
(نَ بَلْ لا)
مؤلف قاموس کتاب مقدس آرد: نبلاط (بمعنی: جهالت پنهانی) شهری است که بنیامینیان در آن سکونت داشتند و گمان میرود که بیت نبلا باشد که به مسافت چهار میل به شمال لدّ واقع است و در آنجا اصیلهای مخروبه و سنگهای جمادی شده بسیار دیده شود. (از قاموس کتاب مقدس ص 870)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ تِ)
بعید شدن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). دور گشتن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
درویش شدن. محتاج و بی مال گشتن، انذار. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(نُ)
نبال. انبال. سهام. (المنجد). جمع واژۀ نبل. رجوع به نبل شود
لغت نامه دهخدا
(نُ بَ)
جمع واژۀ نبله. (المنجد). رجوع به نبله شود
لغت نامه دهخدا
(نُ بَ)
جمع واژۀ نبیل. رجوع به نبیل شود، جمع واژۀ نبل، بمعنی با فضل و بزرگی. رجوع به نبل شود
لغت نامه دهخدا
(بَ / بِ)
نام چند جایگاه است: دهی است در دمشق. (منتهی الارب). بیت البلاط، قریه ای است از قرای غوطۀ دمشق. (از معجم البلدان) (از مراصد).
لغت نامه دهخدا
(بَ)
زمین رست و هموار. (منتهی الارب). زمین هموار و نرم. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(اِ)
مصدر مبالطه است در تمام معانی. (از ناظم الاطباء). رجوع به مبالطه شود، فوراً. (فرهنگ فارسی معین). بی درنگ. بی آنکه فاصله ای (زمانی) باشد
لغت نامه دهخدا
(نَ طِنْ)
منسوب به نبط. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (بحر الجواهر). گویند: رجل نباط، همچنانکه در نسبت به یمن گویند: یمان. (بحرالجواهر). نبطی. نباطی. رجوع به نبط و نبطی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بلاط
تصویر بلاط
زمین رست تخته سنگ کاخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نبلا
تصویر نبلا
جمع نبیل، جمع نبل، هوشیاران فرخادان، جمع نبل
فرهنگ لغت هوشیار