جدول جو
جدول جو

معنی نبراسکا - جستجوی لغت در جدول جو

نبراسکا
(نِ)
یکی از ایالات ممالک متحدۀ امریکاست که 1380000 نفر جمعیت دارد و مرکز آن لینکلن است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نبراس
تصویر نبراس
چراغ، مصباح، سرنیزه
فرهنگ فارسی عمید
(بْرا)
نوعی صعتر. (یادداشت مؤلف). الیوسیون. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به صعتر شود، سرازیر. (آنندراج) ، درهم و برهم و مخلوط. (ناظم الاطباء). مختلف
لغت نامه دهخدا
(بِ)
رهنمای دانا و هشیار. (آنندراج) ، مشید. ساخته. ساخته شده. رجوع به افراشته شود
لغت نامه دهخدا
(بِ)
مرکّب از: ب + راستا، براستای. در حق. درباره. درباب. (فرهنگ فارسی معین) : اینک عنان با عنان تو نهادم مکافات این مکرمت را که براستای من کردی. (تاریخ بیهقی)، و هارون براستای وی (فضل برمک) آن نیکویی فرمود کز حد بگذشت. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 415) ، تشیید. شید. برافراشتن بنا. (ترجمان القرآن) : و پادشاهان محتشم را حث ّ باید کرد بر برافراشتن بناء... (تاریخ بیهقی)، رجوع به افراشتن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از براستا
تصویر براستا
در حق درباره در باب: (اینک باعنان تو نهادم مکافات این مکرمت را که براستای من کردی) (بیهقی 34) (لازم الاضافه است)
فرهنگ لغت هوشیار
چراغ، سر نیزه، دلیر، شیر بیشه چراغ مصباح، سرنیزه سنان، شیراسد، دلیربی باک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از براستا
تصویر براستا
((بِ))
براستای، در حق، درباره، درباب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نبراس
تصویر نبراس
((نِ))
چراغ، مصباح، سر نیزه، سنان، شیر، اسد، دلیر، بی باک
فرهنگ فارسی معین
چراغ، مصباح، اسد، شیر، سرنیزه، سنان، بی باک، دلاور، دلیر
فرهنگ واژه مترادف متضاد