جدول جو
جدول جو

معنی نبائذ - جستجوی لغت در جدول جو

نبائذ
(نَ ءِ)
جمع واژۀ نبیذ. (معجم متن اللغه). رجوع به نبیذ و انبذه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نباذ
تصویر نباذ
نبیذفروش، می فروش، شراب فروش
فرهنگ فارسی عمید
(نَ ءِ)
جمع واژۀ نبیله. (ناظم الاطباء). رجوع به نبیله شود
لغت نامه دهخدا
(نَ ءِ)
جمع واژۀ نبیقه. رجوع به نبیقه شود
لغت نامه دهخدا
(نَ ءِ)
پسرزادگان، جمع نبیره، و این جمع به تصرف فارسیان عربی دان است که لفظ فارسی را بطور عربی جمع کنند چنانکه فرامین جمع فرمان و خوانین جمع خان آورده اند. (غیاث اللغات). فرزندزاده ها. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ ءِ)
جمع واژۀ نبیثه. (معجم متن اللغه) (ناظم الاطباء). رجوع به نبیثه شود
لغت نامه دهخدا
(نَءِ)
جمع واژۀ نبیته. (منتهی الارب) (تاج العروس) (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغه). رجوع به نبیته شود
لغت نامه دهخدا
(نَ ءِ)
جمع واژۀ نقیذه. رجوع به نقیذه شود
لغت نامه دهخدا
مخالفت کردن و جدا شدن از کسی به خاطر ناخوش داشتن او. (اقرب الموارد). منابذه. (المنجد) ، غلبه کردن سپاه در حرب. (از اقرب الموارد) (از المنجد). رجوع به منابذه شود، بیع منابذه. بیعالحصاه. بیع القاء الحجر. رجوع به منابذه شود
لغت نامه دهخدا
(نَبْ با)
افشرنده و بگنی سازنده. (آنندراج). آنکه شراب افکند، نبیذفروشنده. (ناظم الاطباء). نبیذفروش. (مهذب الاسماء). فروشندۀ نبیذ. (از المنجد) (از اقرب الموارد). میفروش. باده فروش. شراب فروش. خمار
لغت نامه دهخدا
نبایل در فارسی، جمع نبیله، فرخادان بزرگان کارهای سترگ نیکویی ها جمع نبیله: بزرگان، کارهای بزرگ، نیکوییها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع نبیره (بسیاق عربی) : وچون شاهزاده درشیروان قراروآرام گرفت میرزا برهان نامی ازنبایرسلاطین شیروان - که در میانه جماعت قساق میبود ... - بشیروان آمده. . توضیح نبایرجمع} نبیره {کلمه ایست که ازماده فارسی بصیغه عربی ساخته اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نباذ
تصویر نباذ
از ریشه پارسی نبید فروش باده فروش افشرنده نباد
فرهنگ لغت هوشیار