پسرزادگان، جمع نبیره، و این جمع به تصرف فارسیان عربی دان است که لفظ فارسی را بطور عربی جمع کنند چنانکه فرامین جمع فرمان و خوانین جمع خان آورده اند. (غیاث اللغات). فرزندزاده ها. (ناظم الاطباء)
پسرزادگان، جمع نبیره، و این جمع به تصرف فارسیان عربی دان است که لفظ فارسی را بطور عربی جمع کنند چنانکه فرامین جمع فرمان و خوانین جمع خان آورده اند. (غیاث اللغات). فرزندزاده ها. (ناظم الاطباء)
مخالفت کردن و جدا شدن از کسی به خاطر ناخوش داشتن او. (اقرب الموارد). منابذه. (المنجد) ، غلبه کردن سپاه در حرب. (از اقرب الموارد) (از المنجد). رجوع به منابذه شود، بیع منابذه. بیعالحصاه. بیع القاء الحجر. رجوع به منابذه شود
مخالفت کردن و جدا شدن از کسی به خاطر ناخوش داشتن او. (اقرب الموارد). منابذه. (المنجد) ، غلبه کردن سپاه در حرب. (از اقرب الموارد) (از المنجد). رجوع به منابذه شود، بیع منابذه. بیعالحصاه. بیع القاء الحجر. رجوع به منابذه شود
جمع نبیره (بسیاق عربی) : وچون شاهزاده درشیروان قراروآرام گرفت میرزا برهان نامی ازنبایرسلاطین شیروان - که در میانه جماعت قساق میبود ... - بشیروان آمده. . توضیح نبایرجمع} نبیره {کلمه ایست که ازماده فارسی بصیغه عربی ساخته اند
جمع نبیره (بسیاق عربی) : وچون شاهزاده درشیروان قراروآرام گرفت میرزا برهان نامی ازنبایرسلاطین شیروان - که در میانه جماعت قساق میبود ... - بشیروان آمده. . توضیح نبایرجمع} نبیره {کلمه ایست که ازماده فارسی بصیغه عربی ساخته اند