جدول جو
جدول جو

معنی ناگوالیدنی - جستجوی لغت در جدول جو

ناگوالیدنی
(گُ / گَ دَ)
ناگواریدنی، نابالیدنی. ناروئیدنی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَتْءْ)
ناگواریدن. (ناظم الاطباء) ، مقابل گوالیدن. رجوع به گوالیدن شود
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا دَ)
که نمی خوابد. که خوابیدنی نیست. که آرامش و سکون نمی پذیرد، که تمام شدنی نیست
لغت نامه دهخدا
(گُ دَ / دِ)
بدهضمی، نادلچسبی. (ناظم الاطباء). رجوع به ناگوارندگی شود
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ)
که قابل گزاییدن و آزار کردن نیست. که نبایدش گزایید و تعذیب کرد
لغت نامه دهخدا
(گِ دَ)
مقابل گراییدنی
لغت نامه دهخدا
(نَ دَ)
نانواختنی. مقابل نوازیدنی
لغت نامه دهخدا
(دَ)
مقابل ژولیدنی. رجوع به ژولیدنی شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
که قابل مالیدن نیست. که مالش پذیر نیست. که نتوان آن را مالید. مقابل مالیدنی. رجوع به مالیدنی شود
لغت نامه دهخدا
مقابل گوالیده. رجوع به گوالیده شود
لغت نامه دهخدا
(طَ مَ دَ بَ تَ)
هضم ناشدن. به تحلیل نرفتن. مقابل گواریدن.
- ناگواریدن طعام، وخم. وخام: از افراط طمث بیماری ها و آفت های بسیارتولید کند، چون ناگواریدن طعام و آرزو ناکردن. (ذخیرۀ خوارزمشاهی).
، ناگوالیدن. شکافته شدن پوست از شدت سرما و یا گرما، ترکیدن لب. (ناظم الاطباء) ، زرد شدن گیاه از خشکی و نرسیدن آب. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
(گُ دَ)
غیرقابل گواردن. مقابل گواردنی. رجوع به گواردنی شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
مقابل آگاهیدنی. رجوع به آگاهیدنی شود
لغت نامه دهخدا
(گُ دَ)
آنچه بگوالند و بیندوزند. آنچه درخور اندوختن و گوالیدن است
لغت نامه دهخدا