- ناگسستنی
پاره نشدنی، بریده نشدنی
معنی ناگسستنی - جستجوی لغت در جدول جو
- ناگسستنی(گُ سَسْ تَ)
غیرقابل انقطاع. پاره ناشدنی. جداناکردنی. که گسیختنی نیست. مقابل گسستنی. رجوع به گسستنی شود
- ناگسستنی
پاره ناشدنی، جدا ناکردنی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(تَ)
لغت نامه دهخدا
نیاراستنی. که ازدر آراستن نیست. که آراستن را نشاید. که به آراستن احتیاجی ندارد. مقابل آراستنی
(نِ شَ تَ)
لغت نامه دهخدا
که نشستنی نیست. که نخواهد نشست. که نتواند نشست. مقابل نشستنی، آرام ناگرفتنی. تمام ناشدنی. رجوع به نانشسته شود
