معنی ناگراییدنی - جستجوی لغت در جدول جو
ناگراییدنی
(گِ دَ)
مقابل گراییدنی
ادامه...
مقابل گراییدنی
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ناگزاییدنی
(گَ دَ)
که قابل گزاییدن و آزار کردن نیست. که نبایدش گزایید و تعذیب کرد
ادامه...
که قابل گزاییدن و آزار کردن نیست. که نبایدش گزایید و تعذیب کرد
لغت نامه دهخدا
ناگراییدن
(لَب ب)
نگرائیدن. میل نکردن. متمایل ناشدن
ادامه...
نگرائیدن. میل نکردن. متمایل ناشدن
لغت نامه دهخدا
ناخراشیدنی
(خَ دَ)
که قابل خراشیدن نباشد. مقابل خراشیدنی. رجوع به خراشیدنی شود
ادامه...
که قابل خراشیدن نباشد. مقابل خراشیدنی. رجوع به خراشیدنی شود
لغت نامه دهخدا
ناسرائیدنی
(سَ دَ)
که سرائیدنی نیست. که ازدر سرائیدن نیست. رجوع به سرائیدنی شود
ادامه...
که سرائیدنی نیست. که ازدر سرائیدن نیست. رجوع به سرائیدنی شود
لغت نامه دهخدا
ناگوالیدنی
(گُ / گَ دَ)
ناگواریدنی، نابالیدنی. ناروئیدنی
ادامه...
ناگواریدنی، نابالیدنی. ناروئیدنی
لغت نامه دهخدا
ناهراسیدنی
(هََ دَ)
مقابل هراسیدنی. رجوع به هراسیدنی شود
ادامه...
مقابل هراسیدنی. رجوع به هراسیدنی شود
لغت نامه دهخدا
نارامیدنی
(دَ)
ناآرامیدنی. نارمیدنی. نیارامیدنی. نیارمیدنی. که ازدر آرامیدن نیست. که جای آرام و آرامش و استراحت نیست. رجوع به آرامیدنی شود
ادامه...
ناآرامیدنی. نارمیدنی. نیارامیدنی. نیارمیدنی. که ازدر آرامیدن نیست. که جای آرام و آرامش و استراحت نیست. رجوع به آرامیدنی شود
لغت نامه دهخدا
ناگزاییدن
(لِ)
مقابل گزاییدن
ادامه...
مقابل گزاییدن
لغت نامه دهخدا
ناگراییده
(هََ دَ / دِ)
نگراییده. مقابل گراییده. رجوع به گراییده شود
ادامه...
نگراییده. مقابل گراییده. رجوع به گراییده شود
لغت نامه دهخدا
ناگاهیدنی
(دَ)
مقابل آگاهیدنی. رجوع به آگاهیدنی شود
ادامه...
مقابل آگاهیدنی. رجوع به آگاهیدنی شود
لغت نامه دهخدا
گراییدنی
(گَ / گِ دَ)
قابل گراییدن. لایق گراییدن. رجوع بگرائیدن و گرایستن شود
ادامه...
قابل گراییدن. لایق گراییدن. رجوع بگرائیدن و گرایستن شود
لغت نامه دهخدا
تصویر گراییدنی
گراییدنی
قابل گراییدن شایسته گراییدن
ادامه...
قابل گراییدن شایسته گراییدن
فرهنگ لغت هوشیار