جدول جو
جدول جو

معنی ناگاهانیده - جستجوی لغت در جدول جو

ناگاهانیده
(وَ دَ / دِ)
آگاه نکرده. بی خبر. مقابل آگاهانیده
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آگاهانیده
تصویر آگاهانیده
آگاه شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناگاهانی
تصویر ناگاهانی
ناگهانی
فرهنگ فارسی عمید
(طَ مَ بُ دَ)
نیاگاهانیدن. خبر ندادن. آگاه نکردن. ناآگاهانیدن. مقابل آگاهانیدن
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
ناگاهانیده. مقابل آگاهانده
لغت نامه دهخدا
(اَ)
گسلانیده ناشده. ناگسسته. غیرمنقطع
لغت نامه دهخدا
(لُ)
مقابل آگاهانیدن
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
خبرداده شده
لغت نامه دهخدا
(گُ تَ / تِ)
نرهانده. نرهیده. خلاص نیافته. اسیر. گرفتار
لغت نامه دهخدا
(لَءْظْ)
ناگاهانیدن. نیاگاهانیدن
لغت نامه دهخدا
(وَ کُ دَ / دِ)
ناآگاهیده. ناگهیده. بی خبر
لغت نامه دهخدا
ناگهانی، رجوع به ناگهانی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از آگاهانیده
تصویر آگاهانیده
خبر داده شده
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که غفله روی دهد: می چاره مرگ ناگهانی است سرمایه عمر جاودانی است. (واله اصفهانی)، فجاه غفله
فرهنگ لغت هوشیار