تحمل ناکرده: ای رنج ناکشیده که میراث می خوری بنگر که کیستی تو و مال که می بری. اوحدی مراغه ای. ، وزن ناکرده. وزن ناشده. که آن را نکشیده اند و توزین نکرده اند. مقابل کشیده. رجوع به کشیده شود
تحمل ناکرده: ای رنج ناکشیده که میراث می خوری بنگر که کیستی تو و مال که می بری. اوحدی مراغه ای. ، وزن ناکرده. وزن ناشده. که آن را نکشیده اند و توزین نکرده اند. مقابل کشیده. رجوع به کشیده شود
شنیده ناشده. (ناظم الاطباء). نشنیده. نشنفته: خبر زآنچه بگذشت یا بود خواست ز کس ناشنیده همه گفت راست. اسدی. قصۀ ناشنیده او داند نامۀ نانبشته او خواند. نظامی. نادیده بداند و ناشنیده برخواند. (سندبادنامه ص 241). از بس شنیده ام سخن ناشنیدنی گویی شنیده ام سخن ناشنیده را. صائب. فسانه ام به تو معلوم کی شود که ترا هنوز حرفی از آن ناشنیده خواب گرفت. آهی جغتائی
شنیده ناشده. (ناظم الاطباء). نشنیده. نشنفته: خبر زآنچه بگذشت یا بود خواست ز کس ناشنیده همه گفت راست. اسدی. قصۀ ناشنیده او داند نامۀ نانبشته او خواند. نظامی. نادیده بداند و ناشنیده برخواند. (سندبادنامه ص 241). از بس شنیده ام سخن ناشنیدنی گویی شنیده ام سخن ناشنیده را. صائب. فسانه ام به تو معلوم کی شود که ترا هنوز حرفی از آن ناشنیده خواب گرفت. آهی جغتائی