جدول جو
جدول جو

معنی ناچارباش - جستجوی لغت در جدول جو

ناچارباش
و ناچار هست، ترجمه واجب الوجود است و آن را ناچار بایست نیز گویند و ناچاربا مخفف آن است، (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

به موجب نقل شاهنامه نام شهری است در ترکستان، (فرهنگ شاهنامه)، فردوسی در لشکرکشی سیاوش به ترکستان گوید:
چنین تا به قاچارباشی براند
فرود آمد آنجا و چندی بماند،
فردوسی،
و در رفتن به توران گوید:
چو بشنید گفتار آن انجمن
بپیچید بینا دل پیلتن
سران را ز لشکر سراسر بخواند
سپس سوی قاچارباشی براند،
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 2 ص 31)،
به قاچارباشی فرود آمدند
نشستند و یک باره دم برزدند،
فردوسی
لغت نامه دهخدا