جدول جو
جدول جو

معنی ناپیوستگی - جستجوی لغت در جدول جو

ناپیوستگی
انقطاعٌ
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به عربی
ناپیوستگی
Discontinuity
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ناپیوستگی
discontinuité
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ناپیوستگی
ความไม่ต่อเนื่อง
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به تایلندی
ناپیوستگی
عدم پیوستگی
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به اردو
ناپیوستگی
חוסר המשכיות
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به عبری
ناپیوستگی
ketidakberlanjutan
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ناپیوستگی
discontinuità
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ناپیوستگی
discontinuidad
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ناپیوستگی
nieciągłość
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به لهستانی
ناپیوستگی
прерывность
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به روسی
ناپیوستگی
неперервність
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ناپیوستگی
discontinuïteit
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به هلندی
ناپیوستگی
Diskontinuität
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به آلمانی
ناپیوستگی
निरंतरता
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به هندی
ناپیوستگی
descontinuidade
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ناپیوستگی
অবিচ্ছিন্নতা
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به بنگالی
ناپیوستگی
kesintisizlik
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ناپیوستگی
불연속성
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به کره ای
ناپیوستگی
uhusiano usio na mwisho
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ناپیوستگی
不连续性
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به چینی
ناپیوستگی
不連続性
تصویری از ناپیوستگی
تصویر ناپیوستگی
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیوستگی
تصویر پیوستگی
ارتباط، به هم بستگی، اتصال، خویشی، قرابت، برای مثال طلب کردم ز دانایان یکی پند / مرا گفتند با نادان مپیوند (سعدی - ۱۸۵)
فرهنگ فارسی عمید
(فُ / فِ سُ دَ/ دِ)
نپیوسته. پیوسته نشده. منفصل. جدا، نامنتظم. گسسته. پراکنده
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناپیوسته
تصویر ناپیوسته
پیوسته نشده منفصل، نامنتظم گسسته جدا مقابل پیوسته
فرهنگ لغت هوشیار
چگونگی پیوسته اتصال اتحاد مقابل گسستگی گسیختگی انقطاع: گمان نیست که صورت جسم نه این سه اندازه است که آن پیوستگی است که پذیرای آن توهم است... و آن صورت پیوستگی است لامحاله که اگر هستی جسم گسستگی بودی این ابعاد سه گانه را اندر وی نشایستی توهم کردن، مواصلت کردن دختر گرفتن و دختر دادن، اتصال دو کوکب مقال انصراف، نظم انتظام: چو این کرده باشد که کردیم یاد سخن را بپیوستگی داد داد. (شا. لغ)، استمرار دوام بقا: شادیش باد و کامروایی و مهتری پایندگی سعادت و پیوستگی ظفر. (فرخی) یا پیوستگی بااختر (کوکب)، بزعم قدما هر کس را در آسمان اختریست که طالع او با آن اختر مطابقت دارد. این اختران که در زندگانی بشر موثرند دارای امزجه خاص و شکل وکیفیت و کیفیات در زندگانی صاحب طالع موثراست مثلا مریخ را طبعی گرم وخشک بافراط و رنگی سرخ استو شکل و کیفیتش درازی و خشکی و درشتی آنست و هر کس که باریخ پیوستگی داشته باشد متهور و بی باک و لجوج و زود خشم گردد: هر کرا با اختری پیوستگی است مرو را بااختر خود هم تگی است. طالعش گر زهره باشد در طرب میل کلی دارد و عشق و طلب. و ربود مریخی خون ریز خو جنگ و بهتان و خصومت جوید او. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیوستگی
تصویر پیوستگی
((پِ وَ تِ))
به هم بستگی، ارتباط، خویشاوند شدن، خویشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نا پیوستگی
تصویر نا پیوستگی
انفصال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نازیستگی
تصویر نازیستگی
آرکئوزوئیک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیوستگی
تصویر پیوستگی
اتصال، استمرار، ارتباط، ربط
فرهنگ واژه فارسی سره
جدا، گسسته، منفصل، منقطع
متضاد: پیوسته
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از پیوستگی
تصویر پیوستگی
Attachment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پیوستگی
تصویر پیوستگی
привязанность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پیوستگی
تصویر پیوستگی
Bindung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پیوستگی
تصویر پیوستگی
прив'язаність
دیکشنری فارسی به اوکراینی