- ناپسند
کاری یا چیزی که پسندیده نباشد، ناپسندیده، زشت
معنی ناپسند - جستجوی لغت در جدول جو
- ناپسند
مکروه، نامطبوع، ناگوار
- ناپسند((پَ سَ))
فاقد حالت پسندیدگی، ناخوشایند، نامطلوب
- ناپسند
نامطلوب، مکروه
- ناپسند
بد، رکیک، زشت، سخیف، سوء، قبیح، کریه، مذموم، مذموم، مستهجن، مکروه، ناخوشایند، ناخوشایند، نادلپذیر، ناشایسته، ناگوار، نامحمود، نامستحسن، نامطبوع، نامطبوع، نامطلوب، نامعقول، نامقبول، ناموزون، نکوهیده
متضاد: مطلوب
متضاد: مطلوب
- ناپسند
مقزز
- ناپسند
Icky, Undesirable, Unpalatable
- ناپسند
dégoûtant, indésirable, désagréable
- ناپسند
گھناؤنا , ناپسندیدہ , ناپسندیدہ
- ناپسند
nojento, indesejável, impalatável
- ناپسند
repugnante, indeseable, desagradable
- ناپسند
wstrętny, niepożądany, niesmaczny
- ناپسند
отвратительный , нежелательный , непригодный на вкус
- ناپسند
огидний , небажаний , неприємний
- ناپسند
walgelijk, ongewenst, onsmakelijk
- ناپسند
น่ารังเกียจ , ไม่พึงประสงค์ , ไม่อร่อย
- ناپسند
disgustoso, indesiderato, sgradevole
- ناپسند
menjijikkan, tidak diinginkan, tidak enak
- ناپسند
דוחה , לא רצוי , לא נעים
- ناپسند
気持ち悪い , 不望ましい , 食べにくい
- ناپسند
令人厌恶的 , 不受欢迎的 , 难吃的
- ناپسند
chafu, isiyohitajika, isiyopendeza
- ناپسند
ekelhaft, unerwünscht, ungenießbar
- ناپسند
iğrenç, istenmeyen, tatsız
- ناپسند
ঘিনৌনা , অপছন্দনীয় , অস্বাদু
- ناپسند
घिनौना , अवांछनीय , अप्रिय
- ناپسند
역겨운 , 바람직하지 않은 , 불쾌한
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(وَ سَ)
لغت نامه دهخدا
بر وزن و معنی ناپسند است. (برهان قاطع) (آنندراج). ناپسند. آنچه پسندیده نباشد. (ناظم الاطباء)، به معنی ضعیف ترکیب و لاغر هم گفته اند و به این معنی بجای نون، یای حطی نیز (ناوسید) به نظر آمده است. (برهان قاطع) (آنندراج). ناوسید. ضعیف و لاغر، ناوسید. تهی دست. گدا. (ناظم الاطباء)
(پَ سَ)
لغت نامه دهخدا
رغم. مرغمه. (منتهی الارب). عدم قبول. عدم مطبوعیت. نامطبوعی. (ناظم الاطباء). نپسندیدن. پسند نکردن:
اگرم نمی پسندی بدهم به دست دشمن
که من از تو برنگردم به جفای ناپسندی.
سعدی.
، ناروا. که پسندیده نیست. جور و بیداد:
مکن بر بخت چندین ناپسندی
که آرد ناپسندی مستمندی.
(ویس و رامین)
اگرم نمی پسندی بدهم به دست دشمن
که من از تو برنگردم به جفای ناپسندی.
سعدی.
، ناروا. که پسندیده نیست. جور و بیداد:
مکن بر بخت چندین ناپسندی
که آرد ناپسندی مستمندی.
(ویس و رامین)
