جدول جو
جدول جو

معنی ناپروردگی - جستجوی لغت در جدول جو

ناپروردگی
(پَرْ وَ دَ / دِ)
پرورش ندیدن. تربیت نشدن. تربیت ندیدن: از ناپروردگی و بی ممارستی شراستی و زعارتی در طبع داشت. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
ناپروردگی
تربیت ندیدن پرورش نایافتن: (ازناپروردگی وبی ممارستی شراستی و زعارتی در طبع داشت)
تصویری از ناپروردگی
تصویر ناپروردگی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ وَ دَ / دِ)
نازپرورده بودن. در ناز و نعمت پرورش یافتن
لغت نامه دهخدا
(پَ وَ)
صفت و حالت نازپرورد
لغت نامه دهخدا
(گِ رَ دَ / دِ)
حالت و صفت ناگرویده، انکار کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(فَ هَِ تَ / تِ)
پرورش نیافته. پرورده نشده، ناتمام. ناقص. کامل نشده. (یادداشت مؤلف). مقابل پرورده. رجوع به پرورده شود: در علاج زنیکه بچۀ ناپرورده از وی بیفتد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
(خوَرْ / خُرْ دَ / دِ)
نخوردن. امساک. رجوع به ناخوردن شود:
در خرج بر خود چنان در مبند
که گردی ز ناخوردگی دردمند.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(پَرْ وَ دَ / دِ)
به بعض کلمات ملحق شود و افادۀ معنی اسمی کند: نمک پروردگی. نازپروردگی. سایه پروردگی
لغت نامه دهخدا