فاسق بدکار. (آنندراج). آن که پرهیزگاری و پارسائی ندارد. (ناظم الاطباء). غیرمتقی. فاسق. فاجر. ناپارسا. بی تقوا. بی عفت. ناپاک دامن: عالم ناپرهیزگارکوری است مشعله دار. (گلستان). معلم کتابی را دیدم در دیار مغرب ترشروی، گداطبع ناپرهیزگار. (گلستان). عام نادان پریشان روزگار به ز دانشمند ناپرهیزگار. سعدی. بس ملامتها که خواهد برد جان نازنین روز عرض از دست جور نفس ناپرهیزگار. سعدی. ، بی احتیاط. بی ملاحظه. بی خبر و غافل از تندرستی. (ناظم الاطباء)
فاسق بدکار. (آنندراج). آن که پرهیزگاری و پارسائی ندارد. (ناظم الاطباء). غیرمتقی. فاسق. فاجر. ناپارسا. بی تقوا. بی عفت. ناپاک دامن: عالم ناپرهیزگارکوری است مشعله دار. (گلستان). معلم کتابی را دیدم در دیار مغرب ترشروی، گداطبع ناپرهیزگار. (گلستان). عام نادان پریشان روزگار به ز دانشمند ناپرهیزگار. سعدی. بس ملامتها که خواهد برد جان نازنین روز عرض از دست جور نفس ناپرهیزگار. سعدی. ، بی احتیاط. بی ملاحظه. بی خبر و غافل از تندرستی. (ناظم الاطباء)