جدول جو
جدول جو

معنی ناپالودنی - جستجوی لغت در جدول جو

ناپالودنی
(دَ)
که قابل پالودن نیست. که ازدر ترویق و تصفیه نیست. که نتوان آن را صافی و مروق کرد. مقابل پالودنی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ)
مقابل پائیدنی. بی دوام. ناثابت. آنچه و یا آنکه درخور پائیدن نبود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
که قابل مالیدن نیست. که مالش پذیر نیست. که نتوان آن را مالید. مقابل مالیدنی. رجوع به مالیدنی شود
لغت نامه دهخدا
(فَخَ دَ / دِ)
غیرمصفی. غیرمروق. صافی نکرده. تصفیه نشده. مقابل پالوده. رجوع به پالوده شود: شهد، انگبین ناپالوده. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
که در خور پالودن است
لغت نامه دهخدا
(دَ)
که آلودنی نیست. که آلایش پذیر نیست. که آن را نباید آلود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناپالوده
تصویر ناپالوده
ناخالص تصفیه ناشده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالودنی
تصویر پالودنی
در خور پالودن شایسته تصفیه
فرهنگ لغت هوشیار
ناخالص، ناسره
متضاد: ناب
فرهنگ واژه مترادف متضاد