جدول جو
جدول جو

معنی ناوردجوی - جستجوی لغت در جدول جو

ناوردجوی
(دُ بَ زَ)
ناوردجو. رجوع به ناوردجو شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناوردجو
تصویر ناوردجو
ناوردخواه، جنگجو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناوردی
تصویر ناوردی
جنگی، جنگاور
فرهنگ فارسی عمید
(وَ)
عمل ناوردجو
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
جنگجو. مبارز. رجوع به ناورد شود
لغت نامه دهخدا
(رَ دَ / دِ)
جنگجوی. مبارز:
جهان گشت پر گرد آوردجوی
ز خون خاست در جای ناورد، جوی.
اسدی
لغت نامه دهخدا
(وَ دَ)
نیاوردنی. ناآوردنی. که از در آوردن نیست. مقابل آوردنی. رجوع به آوردنی شود
لغت نامه دهخدا
(وَ)
منسوب به ناورد. اهل ناورد. رجوع به ناورد شود، ضد. مختلف:
یافتی از سه رنگ ناوردی
ازرقی و سپیدی و زردی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناوردجویی
تصویر ناوردجویی
عمل ناوردجوی پیکارجویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آوردجوی
تصویر آوردجوی
جنگجوی، مبارز
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به ناورد: اهل جنگ جنگاور، مخالف مختلف گوناگون: یافتی ازسه رنگ ناوردی ازرقی وسپیدی وزردی. (هفت پیکرگنجینه گنجوی ص 153)
فرهنگ لغت هوشیار