جدول جو
جدول جو

معنی ناوخدائی - جستجوی لغت در جدول جو

ناوخدائی
(خُ)
ناخدایی. عمل ناوخدا. رجوع به ناخدایی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناوخدا
تصویر ناوخدا
ناخدا، هدایت کننده و فرمانده ملوانان کشتی، کشتیبان
فرهنگ فارسی عمید
(خُ)
عمل ناخدا. ملاحت. ملاحی. کشتی بانی، جور. جفا:
مکن با یار یکدل بیوفائی
که کس با کس نکرد این ناخدائی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(هَُ وَ / وِ)
خفاء. اختفاء. استتار. عدم وضوح. ظاهر و آشکارا نبودن. واضح و لائح نبودن
لغت نامه دهخدا
ناوخدائی، عمل ناودار، رجوع به ناودار شود
لغت نامه دهخدا
(خُ)
راموز. ربان. ناخدا. ملاح. کشتیبان. فرمانده ناو. رجوع به ناخدا و نیز ناو شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناوخدایی
تصویر ناوخدایی
عمل وشغل ناوخداملاحی کشتیبانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناوداری
تصویر ناوداری
عمل وشغل ناودارناخدایی کشتیبانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناوخدا
تصویر ناوخدا
ملاح کشتیبان ناوخدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناوخدا
تصویر ناوخدا
((خُ))
ملاح، کشتی بان
فرهنگ فارسی معین
کشتیبانی، ملاحی، ملوانی
فرهنگ واژه مترادف متضاد